farhad

‌
پای تویی دست تویی

هستی هر هست تویی

بلبل سرمست تویی

جانب گلزار بیا ...

‌
#مولانا
‌

به قول خسرو شکیبایی

عید واقعی از آن کسی اسـت
که پایان سالش را جشن بگیرد،
نه آغاز سالی که از آن بی خبر است.

" آخر سالتون قشنگ "
❖

لطفا حساب‌هایتان را
تا قبل عید تسویه کنید.
ببخشیدهایی که از سر غرورتان نگفته‌اید،
دلی را که می‌توانستید به دست بیاورید و نیاورده‌اید،
رفتنی را که از سرِ لج به جای ماندن ترجیح داده‌اید..

حتما نباید حساب‌مان مالی باشد،
همین‌ها می‌تواند یک عمر خوشبختی را به تو هدیه دهد،
حساب‌های
عاطفی‌مان را تسویه کنیم🙏❤️

#عاشقانه آرام..

ای کاش بــی بــاران نــمـانــد،
چـتــری که مـا را
بــا هـم بـه مـنــزل مــی رسانــد!

صداے پاے بهار شنیده مےشہ

وقت کوچ کردن بہ فروردین رسیده

وقت بخشیدن و صاف کردن دلها

ببخش اگر

با نگاهے یا صدایے یا زبانے

بر دلت زخمے زدم

با مهربانے و عشق بہ استقبال بهار برویم

بـہ خود گفتـہ بودم ڪہ عاشق نگردم

چـہ گویم ز پیش آمدِ ناگهانے

#نظام_وفا

جز یاد تو ای حسرت شیرینِ قدیمی
باور بکنی یا نکنی از همه سیرم

لعنت به بهاری که بدون تو بیاید
وقتی تو نباشی به جهنم که کویرم!

#محمدرضا_نظری

🕊♥️🌹♥️🕊

⚪️✨هیچکس خودش نیست..
🕊✨اغلب آدمها، آدم دیگری هستند
⚪️✨آنها زندگی نمیکنند، فقط نقشی
🕊✨را ایفا میکنند که دیگران به آنها
⚪️✨داده‌اند. فکرشان حاوی نظرات
🕊✨دیگران است...
⚪️✨صورتشان نقابی است که
🕊✨بر چهره‌شان زده‌اند...
⚪️✨وجودی اصیل ندارند
🕊✨زندگی‌شان تقلید است
⚪️✨و شور و التهابشان نقل قولی
🕊✨بیش نیست.!
⚪️✨این دور باطل را بشکنید وگرنه
🕊✨هرگز هستی پیدا نخواهید کرد.!!

اشو

مادر بزرگم همیشه می گفت:
چاه، دستی پر نمیشه .. اون وقتا سنم کم بود و معنی حرفشو نمی فهمیدم ..
می پرسیدم عزیز یعنی چی "چاه دستی پر نمیشه؟ "
با همون لهجه کاشونی می گفت: یعنی اگر چاهی خشک باشه،
هر چقدرم توش آب بریزی نمیتونی ازش آبی برداری ...
خود ِچاه باید آب داشته باشه ..
امروز توی این سن و سال معنی اون حرفو کاملا می فهمم ..
اگر آدمی دوستت نداشته باشه، هر کاری هم براش بکنی،
دوست نخواهد داشت آدم بد ذات و نمی تونی ذاتش و عوض کنی.
رفتنی رو اگه دنیاتو هم به پاش بریزی، میره ...
خدا بیامرزتت عزیز

چاه هیچ وقت دستی پر نشد ...

❤️

❖
هیچڪس
"بی درد و غصّہ"
و گرفتـاری نیست اما
قشنگیـش به این ڪه
تو اوج غم لبخند بزنی
و ببیــنی خدا
"خیـلے بزرگــہ"....
آخرین شب های
زمستونی تون
پر از لبخند خدای مهربان 🌙
❖

‏اینجوری #سعدی دلجویی میکرده از عشقش:

"اي سروِ خوش بالای من ای دلبر رعنای من
‏لعل لبت حلوای من از من چرا رنجیده‌ اي!!!"

عه هه..چقدر لووووس..

گاهی میان مردم، در ازدحام شهر

غیر از تو، هرچه هست فراموش می‌کنم

#فریدون_مشیری

رسم بازاریان قدیم بر این بود که اول صبح وقتی دکان را باز می کردند،کرسی کوچکی را بیرون مغازه می گذاشتند
اولین مشتری که می آمد جنس به او می فروخت وبلافاصله کرسی را به داخل مغازه می آورد (یعنی دشت نمودم ).

مشتری دوم که می آمد و جنسی می خواست حتی اگر خودش آن جنسی را داشت نگاه به بیرون می کرد که ببیند کدام‌ مغازه هنوز کرسی اش بیرون است و دشت نکرده است.

آن وقت اشاره می کرد که برو آن دکان (که کرسی اش بیرون است) جنس دارد و از او بخر که او هم دشت اول را کرده باشد....و بدین شکل هوای هم دیگر رو داشتن:
امید كه درسی باشه براى همه ما که هواى همديگه رو بیشترداشته باشیم.

"شرافت چیزی است
که تمام انسان‌ها
با آن زاده می‌شوند ،
نمی‌توان این شرافت
را از آدم گرفت و یا
به دستش آورد فقط
نباید آنرا از بین برد"

"بنجامین فرانکلین"
❖

❖
و چه ارزان می‌فروشیم
لذت با هم بودن را..

چه زود دیر می‌شود
و نمی‌دانیم که، فردا می‌آید
شاید ما نباشیم یا نباشی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌