دوست داشتن ما بازی برف و خورشید بود
هرچقدر عاشقانه ترمی تابیدم محوتر
می شدی
عشق یعنی
چون خورشید تابیدن بر شبهای دوست
وچون برف شدن بر غمهای دوست
این روزها حکایت من وعشق
حکایت زمستان وزرد الو ست
وسط سرما وبرف وبوران
دلم هوس اغوش کسی دارد
که نمی اید
که نمی رسد
که نیست
وزمستان امد دور قلبتان شال بپیچید
که در کولاک ادمهای یخ زده این دیار منجمد نشوید
مواظبسرمای سوزان ناملایمتی های این
دنیا نشوید
مبادا روحتان سنگ شود
حواستان به برگهای زیر پایتان باشد
خوشبختی یعنی چه دور چه نزدیک
هنوز کسی باشد که بی بهانه دوستت
داشته باشد....
من واین درد وشب
وفکر تو وتنهایی
کاش از پیله خود
پر بکشی باز ایی
جلوی زبان دیگران را نمیتوان گرفت
ولی اگر بعد از شکست در راهش
مسیرت را عوض کنی این خود باعث
شکست. تحقیر انان میشود
به قیمت......
سفید شدن موهایم تمام شد
ولی اموختم که......
ناله ام سکوت باشد، گریه ام لبخند
تنها همدمم خدا ااااا.......
انچه که گفتم نپذیرفت، رفت
خاطره هایم همگی رفت، رفت
گفت: ندارم به تو هیچ حسی، برو
گفت: برو!
..... گفت: برو!
........... گفت!...... رفت!
باران بهانه ای بود تا تو زیر چتر من تا انتهای کوچه بیایی و دوستی
مثل گلی شکوفه کند
توی هر باغی که هستی قد بکش ولی باغبو نتو فراموش نکن
به چهره ادمها نگاه کنین اونی که خیلی درد
کشیده هنده هاشم خیلی قشنگه
حضورت کافی است تا همه جا بی مکان شود
امدنت کافیست تا همه لحظه ها بی زمان شود
آرش ( گروه لاله های سرخ )
👍🏼👍🏽👍🏾👍🏿
آرش ( گروه لاله های سرخ )