اینجا فضای مجازیه و تو هیچ ایدهای نداری که کسی که داره باهات چت میکنه و میگه «خوبم» دقیقا داره چه چیزی رو تحمل میکنه! یا کسی که هر روز حالتو میپرسه، استوریاتو میبینه و یا استوری میذاره واقعا خودش تو چه حالیه!
شاید خیلی خوشحال و خوب بهنظر میرسه ولی داره با چیزای عجیب و غریبی تو دنیای واقعی سرو کله میزنه.
یا نمیدونی کسی که یه مدت غیبش میزنه و نیست واقعا حالش چطوره و تو دنیای واقعی داره بهش چی میگذره.
پس اگه نمیتونی تو حرف زدنت مهربون باشی،
اگه نمیتونی اهمیت بدی،
اگه نمیتونی درک کنی،
اگه نمیتونی حال کسیو خوب کنی،
لطفا قضاوت هم نکن!
چون آدمها تو فضای مجازی فقط همون چیزی رو بهت نشون میدن که خودشون انتخاب میکنن پس لطفا جوری وانمود نکن که انگار همه ی داستانشونو میدونی!
یک روز میآیی که من دیگر دچارت نیستم
از صبر ویرانم ولی چشم انتظارت نیستم
یک روز میآیی که من نه عقل دارم نه جنون
نه شک به چیزی نه یقین ، مست و خمارت نیستم
شبزنده داری می کنی تا صبح زاری می کنی
تو بیقراری می کنی ، من بیقرارت نیستم
پاییز تو سر میرسد قدری زمستانی و بعد
گل میدهی ،نو می شوی ،من در بهارت نیستم
زنگارها را شستهام دور از کدورتهای دور
آیینهای رو به توام ، اما کنارت نیستم
بیاییددعا کنیم برای همه ی اونهایی که دلشون آرامش و عشق میخواد
برای همه ی اونایی که منتظر یه اتفاق خوب توی زندگیشونن
دعا کنیم که اگر دنیا به سمت دشمنی میره ، اما عشق واقعی رشد کنه
مادر بزرگ می گفت حرف سرد
مِهر گرم رو از بین می بره!
راست می گفت...
حرف سرد حتی وسط چله تابستان هم
لرزه می اندازد به تن آدم، چه رسد به این روزها که هوا خودش اندازه کافی سرد است.
مثل چشم ها و دست های خیلی ها
بگذارید به حساب پندهای پیرانه در میانسالگی! اما حقیقت دارد که حرف سرد، مِهر گرم رو از بین می بره! ...
حرف های سردمان را قایم کنیم در پستوی دل.
همان جا کنار قصه هایی که برای نگفتن داریم...♥
کوله بار گناهانم بر دوشم سنگینی میکرد
ندا آمد بر در خانه ام بیا؛
آنقدر بر در بکوب تا در به رویت وا کنم
وقتی بر در خانه اش رسیدم
هر چه گشتم در بسته ای ندیدم!
هر چه بود باز بود
گفتم : خدایا بر کدامین در بکوبم؟
ندا آمد : این را گفتم که بیایی
وگرنه من هیچوقت درهای رحمتم را
به روی تو نبسته بودم!
کوله بارم بر زمین افتاد و
پیشانیم بر خاک
"مهربان خدایم دوستت دارم"
مردهنگام غروب به کلانترى میرود تا گم شدن همسرش را اطلاع بدهد.
مرد: زنم از صبح رفته خرید ولى هنوز برنگشته خونه!
پلیس: قدش چقدره؟
مرد: تا حالا دقت نکردم!
پلیس: لاغره؟ چاقه؟
مرد: یک کم شاید لاغر یا چاق!؟
پلیس: رنگ چشمهاش؟
مرد: دقیقاً نمی دونم!؟
پلیس: رنگ موهاش؟
مرد: راستش موهاشو هى رنگ می کنه!!
پلیس: چى پوشیده بود؟
مرد: پیراهن!؟ … یا مانتو!؟ … نمی دونم!!
پلیس: با ماشین رفته بود؟
مرد: بله
پلیس: اسم، رنگ و شماره ماشین؟
مرد: یک مگان مشکى ۱۶۰۰ تیپ ۲۴ سیلندر با ۱۱۵ اسب بخار – حداکثر گشتاور خروجی: ۱۵۱ نیوتن متر- ۵ دنده با سرعت ۱۹۳ کیلومتر برساعت مونتاژ داخلی - استاندارد آلایندگی: یورو ۳
مرد ناگهان به خودش میآید و میزند زیر گریه ...
پلیس: گریه نکنید آقا! آروم باشید. ما ماشینتون رو براتون پیدا می کنیم!
سید فاطمیون
سلام علیکم و رحمت الله و برکاته
maryam
علیک سلام سید🌹