کاش قلبم درد پنهانی نداشت
چهره ام هرگز پریشانی نداشت
کــــاش برگ آخر تقویم عشق
خبر از یک روز بارانی نداشت
کاش می شد راه سخت عشق را
بی خطر پیمود و قربانی نداشت
کاش می شد عشق را تفسیر کرد
دست و پای عشق را زنجیر کرد
وفا داری مدار از بلبلان چشم
که هر دم بر گل دیگر سرایند
من از دلبستگی های تو با آیینه دانستم
که بر دیدار طاقت سوز خود عاشق تر از مایی
عمرم گذشت و یک نفسم بیشتر نماند
خوش باش کز جفای تو، این نیز بگذرد
آیی و بگذری به من و باز ننگری
ای جان من فدای تو، این نیز بگذرد
از بامداد روی تو دیدن حیات ماست
امروز روی خوب تو یا رب چه دلرباست
امروز در جمال تو خود لطف دیگرست
امروز هر چه عاشق شیدا کند سزاست
عاقبت خاک شود حسن جمال من و تو
خوب و بد می گذرد وای به حال من و تو
قرعه امروز به نام من و فردا دگری
می خورد تیر اجل بر پر و بال من و تو
مال دنیا نشود سد ره مرگ کسی
گیرم که کل جهان باشد از آن من و تو
هر مرد شتربان اویس قرنی نیست،
هر شیشه ی گلرنگ عقیق یمنی نیست
هر سنگ و گلی گوهر نایاب نگردد
هر احمد و محمود رسول مدنی نیست
بر مرده دلان پند مده خویش میازار
زیرا که ابوجهل مسلمان شدنی نیست،
جایی که برادر به برادر نکند رحم
بیگانه برای تو برادر شدنی نیست…!!
تو مرا آزردی…
که خودم کوچ کنم از شهرت،
تو خیالت راحت!
میروم از قلبت،
میشوم دورترین خاطره در شبهایت
تو به من میخندی!
و به خود میگویی: باز می آید و میسوزد از این عشق ولی
بر نمی گردم، نه!
میروم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد…
عشق زیباست و حرمت دارد
کاش می شد عشق را آغاز کرد
با هزاران گل یاس آن را ناز کرد
کاش می شد شیشه غم را شکست
دل به دست آورد نه این که دل شکست
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور
عمرت دراز باد که ما را فراق تو
خوش میبرد به زاری و خوش زار می کشد
مجروح را جراحت و بیمار را مرض
عشاق را مفارقت یار میکشد
نمی دانم چه می خواهم بگویم
زبانم در دهانِ باز بسته ست
درِ تنگ قفس باز است و افسوس
که بال مرغ آوازم شکسته ست
سلام دوستان گلم خوبید انشاالله 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
کاش میدیدی به چشم عاشقان رخسار خویش
تا دریغ از چشم خود می داشتی دیدار خویش
دل که رنجید از کسی خرسند کردن مشکل است
شیشه بشکسته را پیوند کردن مشکل است
سلامتی اون رفیقـی که مجازیه
امــّــــا
یه جوری برات سنگ صبوره
که هیچکدوم از رفیقای واقــعیـت
به گرد پاش هم نمی رسن …!