YaSgOL
۷۳ پست
۱۸۸ دنبال‌کننده
زن، متاهل
۱۳۶۶/۰۲/۰۷
ليسانس

تصاویر اخیر

بازنشر کرده است.
هوس باز_سروش
بازنشر کرده است.
آدمای مهربون ساده نیستن!
برعکس، خیلی با سیاست و آدم شناسن
اونا به شما حس اعتماد و دوست داشته شدن میدن که عیارتون رو بسنجن و اگه ظرفیتش رو نداشته باشید از دایره دوستانشون خارج میشین،
معمولا آدمای باهوش و ریزبینی هستن پس از مهربونی آدما سواستفاده نکنید
اونا یا وفادارترین دوستاتون میشن یا شما رو هیچی حساب نمیکنن
بازنشر کرده است.
.
جانا تویی کلیم و منم چون عصای تو
گه تکیه گاه خلقم و گه اژدهای تو

ای باقی و بقای تو بی‌روز و روزگار
شد روز و روزگار من اندر وفای تو

صد روز و روزگار دگر گر دهی مرا
بادا فدای عشق و فریب و ولای تو

جان چیست نیم برگ ز گلزار حسن تو
دل چیست یک شکوفه ز برگ و نوای تو

بازنشر کرده است.
یک بوسه
روزی به تلافیِ تمامِ قوی بودن‌ها، آغوشی خواهم گُزید و روی چهارخانه‌ی پیراهنی، گریه خواهم کرد.
روزی انصراف خواهم داد از ادامه دادن و جنگیدن،
جایی میانه ی مسیر، خواهم ایستاد و به همه‌ی آن چیزی که هست، اکتفا خواهم کرد.
روزی خودم را به یاد خواهم آورد و به حرمتِ هیچ قوی بودنی؛ بغض‌هایم را نخواهم بلعید، اشتیاقم را کتمان نخواهم کرد، بیش از توانم نخواهم جنگید و خودم را برای تمام تلاش‌هایی که کرده‌ام، در آغوش خواهم کشید.
روزی اعتراف خواهم کرد خسته‌ام، دیگر به خودم سخت نخواهم گرفت، به شانه‌ای تکیه خواهم زد، نفسِ راحتی خواهم کشید و نگرانِ چیزی نخواهم بود ...

نرگس_صرافیان_طوفان‌
به خاطر ترس از دست دادن
چه چیزهایی را از دست داده‌ایم

پائولو_کوئلیو
ﺍﺯ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻮﺩﻧﻢ ﺷﺮﻡ ﻣﯿﮑﻨﻢ!
ﮔﺎﻫﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻧﺒﺎﺷﻢ!
ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﯼ ﺑﺎﺷﻢ ﭘﺎ ﺭﻭﯼ ﯾﻮﻧﺠﻪﻫﺎ ﺑﮕﺬﺍﺭﻡ!
ﺍﻣﺎ ﺩﻟﯽ ﺭﺍ، ﺩﻓﻦ ﻧﮑﻨﻢ!
ﮔﺮﮔﯽ ﺑﺎﺷﻢ، ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺪﺭﻡ؛
ﺍﻣﺎ ﺑﺪﺍﻧﻢ، ﮐﺎﺭﻡ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺫﺍﺕ ﺍﺳﺖ، ﻧﻪ ﻫﻮﺱ!
ﺧﻔﺎﺵ ﺑﺎﺷﻢ، ﮐﻪ ﺷﺒﻬﺎ ﮔﺮﺩﺵ ﮐﻨﻢ ﺑﺎ ﭼﺸﻤﻬﺎﯼ ﮐﻮﺭ، ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺍﺑﯽ ﺭﺍ ﭘﺮﭘﺮ ﻧﮑﻨﻢ!
ﮐﻼﻏﯽ ﺑﺎﺷﻢ ﮐﻪ ﻗﺎﺭﻗﺎﺭ ﮐﻨﻢ،
ﺍﻣﺎ ﭘﺮﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺭﻧﮓ ﻧﮑﻨﻢ ﻭ ﺩﻟﯽ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﺭﻭﻍ ﺑﺪﺳﺖ ﻧﯿﺎﻭﺭﻡ!
ﭼﻪ ﻣﯿﺪﺍﻧﯿﻢ، ﺷﺎﯾﺪ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﺑﻪ ﻗﺼﺪ ﺗﻮﻫﯿﻦ، ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ "ﺍﻧﺴﺎﻥ" ﺧﻄﺎﺏ میکنند...!
گله کن ...
در وادی عشق ِ تــو دلم خسته ترین است
وای از دل دیوانه که دل بسته ترین است

رفتن نتــوانم به رهــی گر تو نباشــی
در راه ِ غمت گام ِ من آهسته ترین است

من زخمــی ِ صد دشنه ی آلوده به زهــرم
باکی نبود ... زخــم ِ تو برجسته ترین است

تسلیــم قضا و قدرم در سفــر ِ جان
در مذهب ِ عشق دیده ی من بسته ترین است

در الفت ِ دیــرینه ی غم با من رســوا
پیــوند غم عشق تو ... پــیوسته ترین

و به راستی هیچ چیز هرگز جای رفیق گمشده را پر نخواهد کرد.
نمی توان برای خود دوستان قدیمی درست کرد. هیچ چیز با این گنجینه ی خاطرات مشترک، این همه رنج ها و مصائبِ با هم چشیده، این همه قهرها و آشتی ها و هیجان های تند همسنگ نیست. این دوستی ها تکرار نمی شوند. کسی که نهال بلوطی به این امید می نشاند که به زودی در سایه اش بنشیند، خیالی خام می پرورد!


دوستت دارم رفیق قدیمی بمونی برام
تا عطر تنت اینجاست ؛نبضم به تو وابسته ست

با بوی نفسهایٺ ؛جانانه شدن با من...!!!


‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌
.
اگر بتوانیم ...
کج‌خلقی‌های معشوقِ ...
دلخور خود را همچون یک نوزاد...
در نظر بگیریم، بهترین لطف را در حق او کرده‌ایم..
در این صورت نسبت به او بخشنده‌تر ، مهربان‌تر ...
و عاشق‌تر خواهیم بود پشت نقابِ بزرگسالیِ...
همه‌ی ما، کودکی است نیازمندِ عاطفه ،...
گذشت، عشق، و ترسیده از تنهایی....!
راز
ناهید
«‏فاصله مطمئنه» فقط واسه رانندگی نيست!
توو زندگی، در مورد آدما بيشتر كارايی داره...
از من کسی دل‌داده‌تر پیدا نخواهی کرد
می‌دانم اما با دل ما تا نخواهی کرد

مهتاب من ، تنهایی مرداب را دریاب!
این برکه دل‌مرده را دریا نخواهی کرد؟

بین من و تو هرچه باشد راز خواهد ماند
ای عشق! می‌دانم مرا رسوا نخواهی کرد

ای دل! چرا لاف جدایی می‌زنی وقتی
یک روز را بی فکر او، فردا نخواهی کرد

گفتی به جای عشق حرفی تازه باید زد
با این بهانه مشت ما را وا نخواهی کرد

پایان تلخ، از ما فقط تکرار می‌سازد
با این جدایی قصه را زیبا نخواهی کرد

‌_جمشیدی