| | نفس |
| | ۹۵ پست |
| | ۳۲ دنبال‌کننده |
| | ۵۷۶ امتیاز |
| | زن، مجرد |
| | ۱۳۶۹/۰۹/۰۳ |
| | ليسانس |
| | خانه دار |
| | دین اسلام |
| | ايران، چهارمحال و بختياري |
| | زندگی با خانواده |
| | سیگار نميکشم |
| | گرایش سیاسی ندارم |
| | موسیقی ،نویسندگی ،شعر ،ورزش |
| | قد ۱۶۵، وزن ۶۵ |
تصاویر اخیر
موردی برای نمایش وجود ندارد.
صبح من مزه ی لبخند تو را کم دارد
تقدیم به نگاه دوستانی که تمام هستیم فدای آنهاست
سلام صبحتون آفتابی
تقدیم به نگاه دوستانی که تمام هستیم فدای آنهاست
سلام صبحتون آفتابی
باشد بخواب ولی بی وفای من
یک شب بخیر مگر چند واژه بود
شبتون مهتابی بامعرفتا لایک
یک شب بخیر مگر چند واژه بود
شبتون مهتابی بامعرفتا لایک
اتفاق های خوب همیشه می اُفتند
مثل مهر تو که به دلم افتاده
می بینی حتی اُفتادن هم فعل قشنگیست
وقتی پای تو در میان باشد
مثل مهر تو که به دلم افتاده
می بینی حتی اُفتادن هم فعل قشنگیست
وقتی پای تو در میان باشد
من تار مدار دارم و تو پودش
نقشی نگرفته می کنی نابودش
آتش زده ای مرا فقط یک نکته
در چشم تو می رود عزیزم دودش
نقشی نگرفته می کنی نابودش
آتش زده ای مرا فقط یک نکته
در چشم تو می رود عزیزم دودش
حاضرم دل بِکنم از این دنیا
و جانم برسد بر لبت
و جانم برسد بر لبت
تا کی دل من همیشه تنگت باشد
بازیچه ی چشمان قشنگت باشد
عمری غزل و بوسه بدهکار منی
تا کی دل من گوش به زنگت باشد
بازیچه ی چشمان قشنگت باشد
عمری غزل و بوسه بدهکار منی
تا کی دل من گوش به زنگت باشد
عزیزم کاسه ی چشمم سرایت
میان هر دو چشمم جای پایت
از آن ترسم که غافل کج نهی پا
نشیند خار مژگانم به پایت
سلام به کسانی که آفتاب لبخندشان برف های غم را از دلم آب میکند صبحتون بی غم
میان هر دو چشمم جای پایت
از آن ترسم که غافل کج نهی پا
نشیند خار مژگانم به پایت
سلام به کسانی که آفتاب لبخندشان برف های غم را از دلم آب میکند صبحتون بی غم
به دستانت زدم بندی به دست مهر خود آنروز
ندانستم که پای خود به دست خویش می بندم
ندانستم که پای خود به دست خویش می بندم
از پشت بسته دست تو دست مسیح را
در زنده کردن و کشتن دل های عاشقان
در زنده کردن و کشتن دل های عاشقان
با چنین جرمی نراندم از دلِ ویران تو را
اینقدرها جای در دل بوده است ای جان ترا
از خدا بهر تو خواهم صد بلا اما اگر
در بلایی بینمت گردم بلا گردان تو را
اینقدرها جای در دل بوده است ای جان ترا
از خدا بهر تو خواهم صد بلا اما اگر
در بلایی بینمت گردم بلا گردان تو را
رو به رویم می نشینی چای دم کردی ولی
یک زمستان در نگاهت باز هم سردی ولی
من به اینکه رو به رویم می نشینی قانعم
تو برای هر دوی ما چای آوردی ولی
چای را نه ،قهوه ی چشم تو را سر میکشم
در تمام عمر من تو بهترین مردی ولی
نیستی مال من و هر لحظه دوری میکنی
تو همیشه سخت و مغرور و پُر از دردی ولی
دوست میداری مرا حتی به انکار و سکوت
کاش من را این همه عاشق نمی کردی ولی
یک زمستان در نگاهت باز هم سردی ولی
من به اینکه رو به رویم می نشینی قانعم
تو برای هر دوی ما چای آوردی ولی
چای را نه ،قهوه ی چشم تو را سر میکشم
در تمام عمر من تو بهترین مردی ولی
نیستی مال من و هر لحظه دوری میکنی
تو همیشه سخت و مغرور و پُر از دردی ولی
دوست میداری مرا حتی به انکار و سکوت
کاش من را این همه عاشق نمی کردی ولی
پروردگارا با اولین قدم هایم بر جاده های صبح
نامت را عاشقانه زمزمه میکنم
کوله بار تمنایم خالی و موج سخاوت تو جاری
به نام یزدان پاک صبحتون بخیر
نامت را عاشقانه زمزمه میکنم
کوله بار تمنایم خالی و موج سخاوت تو جاری
به نام یزدان پاک صبحتون بخیر
مدال و افتخارات
امیر محمد
سر بلند باشید بانو
نفس
ممنون