نفس

مهربون ،دوسداشتنی ،جذاب ،خوشتیپ،خوش فکر ،،خلاق مغرور خودشیفته بیشتر

نفس
۹۵ پست
۳۲ دنبال‌کننده
۵۷۶ امتیاز
زن، مجرد
۱۳۶۹/۰۹/۰۳
ليسانس
خانه دار
دین اسلام
ايران، چهارمحال و بختياري
زندگی با خانواده
سیگار نميکشم
گرایش سیاسی ندارم
موسیقی ،نویسندگی ،شعر ،ورزش
قد ۱۶۵، وزن ۶۵

تصاویر اخیر

موردی برای نمایش وجود ندارد.
شب بخیر گفتن ما ،محض ادای ادب است
ور نه چون شب برسد اول بیداری ماست

شبتون آروم به امید فردایی روشن
مشاهده ۴ دیدگاه ارسالی ...
با لب سرخت مرا یاد خدا انداختی
روزگارت خوش که از میخانه ،مسجد ساختی
روی ماه خویش را در برکه می دیدی ولی
سهم ماهی های عاشق را چه خوش پرداختی
ما برای با تو بودن عمر خود را باختیم
بد نبود ای دوست گاهی هم تو دل می باختی
من به خاک افتادم اما این جوانمردی نبود
می توانستی نتازی بر من ،اما تاختی
ای که گفتی عشق را از یاد بردن سخت نیست
عشق را شاید ولی هرگز مرا نشناختی
ای باد صبا که عزم غربت داری
گر با گل من فرصت صحبت داری
از دوری تو بگو به تنگ آمده ام
دریاب مرا کنون که فرصت داری
صبح است و دریچه باز کردن هایت
رقصی به هوای ساز کردن هایت
گفتم چه خبر عزیز ساکت ماندی
ای من به فدای ناز کردن هایت

سلام به همگی صبحتون بخیر
شبی شاید پرستارم تو باشی
برای لحظه ای یارم تو باشی
شبیه کوه می ریزم به پایت
که دهقان فداکارم تو باشی

گفتم به خواب من ای آشنا بیا
میدید خواب ندارم که گفت چشم

شبتون شیک و پیک
عطر و بویت آنچنان در خاطرم جا کرده است
هر که بوی عطر تو دارد دلم را می برد
من پُر از پاییزم و زرد است عمری خاطرم
دست های زندگی بخشت بهارم کرده است
بازنشر کرده است.
خیال تو دِ قلبم کرده لونه
دلوم سی دیدنت ها میره بونه
دعا می کم که تا هِستُم دِ دنیا
همیشه یاد تو وا مه بمونه

ی شعر محلی درخواستی تقدیم به دوستان لر زبان
مشاهده ۱۰ دیدگاه ارسالی ...
  • نفس

    واقعا خدا رحمتش کنه خواننده ی خوب کشورمون حیف شد صداش روح آدمو جلا میداد البته این خواننده اصالتا اهوازی هستن سمت ایذه

  • نفس

    از خواننده های خوب چهارمحال نریمان فاضلی و دیدار محمودی رحیم عدنانی سبک سنتی میخونن کار این خواننده هام عالیه

بازنشر کرده است.
هوای سینه سنگین است ،هوای تازه میخواهم
تو را اندازه ی دنیا نه ،بی اندازه میخواهم

سلااااام صبحتون فرح بخش
دلم را ساده گیر آورده ای تو
نه مستاجر ،اسیر آورده ای تو
تمام رهن قلبت پیش پیش است
نگو بازم که دیر آورده ای تو
وقتی ز چشم شاعر من رو گرفته ای
یعنی به اشتیاق کسی خو گرفته ای
ای زورق شکسته ز دریای خاطرات
در ساحل خیال که پهلو گرفته ای
به من این از نفس افتاده خو کن
خودت را در درونم جست و جو کن
اگر نقشی به غیر از عشقت آنجاست
بزن کاخ دلم را زیر و رو کن

هیچکی نیست منم برم خونه مون
مرا عشق تو دیوانه ترم کرد
از آن روزی که چشمت باورم کرد
مرا از خود گرفت و تا همیشه
اسیر واژه های دفترم کرد

مثل اینکه دوستان امروز رفتن مرخصی کسی نیست انگا
حیفم آمد که صبح را با نفس خوب خدا "ها" نکنم
بیت بی معنی من بودن را با غزل های شما ما نکنم
حیفم آمد که در این روز دل انگیز خدا ...
گره کوچکی از قلبی را به سرانگشت دعا وا نکنم
حیفم آمد که در این روزگه زودگذر
اینهمه مهر که بر من بخشید
عاقبت در نگه منتظری جا نکنم
می روم جاری و سرخوش مثل رود
خنده بر روی لبم خواند سرود
آنچه من را کرده جادو صبح زود
هیچ میدانی که دیدار تو بود
مشاهده ۵ دیدگاه ارسالی ...