Reza
۱۲۷ پست
۱۴۸ دنبال‌کننده
۶۴,۷۱۲ امتیاز
مرد، متاهل
۱۳۶۶/۰۱/۱۸
ليسانس
حسابدار
ايران، مازندران، ساری
سربازی رفته ام

تصاویر اخیر

بازنشر کرده است.
یادش بخیر روز اولی ک اومده بودم اینجا..
۴ سال پیش..
تازه از نایسفان اومده بودم اینجا...
چه روزهایی ک باهم میخندیدیم و شاد بودیم و چه روزایی ک تو غمها و حتی آسمونی شدن عزیزانمون، شریک غم‌های هم بودیم ...
خیلی از این عزیزانی ک گفتم دیگه نیستن.. 😔
ولی بدونید همتون برام خیلی قابل احترامین... الهی همیشه و هرکجا ک هستین همیشه دلتون شاد باشه و تنتون سلامت، بهترین رفیقام 🙏🙏💙
ᴰᵃʳʸᵃ
❤ سکوت تنهایی ❤
پريچهر
@bagban553
@yalda-25
@malakehana
@Keeeee
@Mani135
@N-N
@sweetlife
@amir_mohammadd
دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.
پاکت بی تمبر و تاریخ.. نامه ی بی اسم و امضاء
کوچه ی دلواپسی ها.. برسه به دست بابا ..
با سلام خدمت بابا.. عرض کنم که غربت ما
اونقدم بد نیست که میگن.. راضیم الحمدالله
یادمون دادن که اینجا زندگی رو سخت نگیریم..
از غم ویرونی تو روزی صد دفعه نمیریم...
یادمون دادن که یاد سوختن خونه نیفتیم...
خواب بود هر چی که دیدیم.. باد بود هر چی شنفتیم..
راستی چند وقته که رفتم بی غم و غزل سر کار
روزگارم ای بدک نیست، شکر غربت گرم بازار..
قلم و دفتر شعرم توی گنجه کنج دیوار ...
عکس سهراب روی طاقچه، غزلش گوشه انبار..
پاکت بی تمبر و تاریخ.. نامه ی بی اسم و امضاء
کوچه ی دلواپسی ها.. برسه به دست بابا...
مشاهده ۵۸ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.
روی سکوی کناره پنجره، همه شب جای منه ...
چند ورق کاغذ و یک دونه قلم، همیشه یار منه..
کاغذای خط خطی از کناره در باز پنجره
میپرن توی کوچه...
سرحال از این که آزاد شدن...
نمیدونن که اسیره دل سنگ باد شدن ...
دیگه بیداری شب عادتمه، همدم سکوت تنهایی من،
تیک تیک ساعتمه ... تیک تیک ساعتمه ...
روی سکوی کناره پنجره، همه شب جای منه ...
مشاهده ۲۶ دیدگاه ارسالی ...
  • Reza

    خیلی خوب

    مررررسی شادی خانم عزیز 🌹🙏😊
    نظر لطفته. خوشحالم خوشتون اومد دوست خوبم

  • Shadi

    ممنون از شما و انتخاب خوبتون....🙏🌹🌹

بازنشر کرده است.
تن تو ظهر تابستونو بيادم مياره ...
رنگ چشمهای تو بارونو بيادم مياره ...
وقتي نيستی زندگي فرقی با زندون نداره ...
قهر تو تلخی زندونو بيادم مياره ...
من نيازم تو رو هر روز ديدنه .. از لبت دوست دارم شنيدنه
تو بزرگی مثل اون لحظه که بارون ميزنه ...
تو همون خونی که هر لحظه تو رگهای منه ...
تو مثل خواب گل سرخی، لطيفی مثل خواب ...
من همونم که اگه بی تو باشه جون ميکنه ...
من نيازم تو رو هر روز ديدنه .. از لبت دوست دارم شنيدنه
تو مثل وسوسه شکار يک شاپرکي ...
تو مثل شوق رها کردن يک بادبادکي ...
بازنشر کرده است.
چرا تن زنده و عاشق، کنار مرگ فرسودن ...؟
چرا دلتنگ آزادی، گرفتار قفس بودن ...؟
قفس بشکن که بیزارم از آب و دانه در زندان
خوشا پرواز ما حتی به باغ خشک بی باران ...
در این غوغای مردم کش، در این شهر به خون خفتن
خوشا در چنگ شب مردن، ولی از مرگ شب گفتن ...
در آوار شب و دشنه، چکد از قلب من خونآب ...
که میبینم من عاشق، چه ماری خفته در محراب ......
خوشا از بند تن رستن پی آزادی انسان
نمیترسم من از بخشش، که اینک سر، که اینک جان ...
اگر پیرم اگر برنا... اگر برنای دلپیرم
به راه خیل جان بر کف که میمیرند، میمیرم ...
اگر سرخورده از خویشم من مغرور دشمن شاد،
برای فتح شهر خون، تو را کم دارم ای فریاد ....
مشاهده ۲۲ دیدگاه ارسالی ...
  • ꧂زهرا ارشدسرای شادی꧁

    سلام آقارضا
    روز پاييزى تون
    به زیبایی گلها...
    قلب تون به زلالی آب
    و کارهای روزمره تون
    روان و جاری چون جویبار
    امروزتون سرشار از ارامش

  • Reza

    سلام زهرا خانم عزیز 🌹😊 امیدوارم خوب باشین دوست خوب و قابل احترام 🙏🌹
    خیلی ممنونم از دعای قشنگتون و اینکه همیشه با حضورتون خوشحالم میکنید
    مرسی بخاطر معرفت و محبتتون 🙏🌹😊
    الهی همیشه سلامت باشی و حضورت همیشگی باشه دوست بامعرفت و قابل احترام

بازنشر کرده است.
سلام. خواستم با اجازتون شعری ک چند سال پیش گفتم رو تو مسابقه دلنوشته بذارم 🌹🙏
همچو پاییزم به رنگ زرد عادت کرده ام
با غم و اشک و دل پردرد عادت کرده ام ...
در میان دوستان هرچند زیبا زندگیست
من به همراهی هر نامرد عادت کرده ام ...
آرزوی چه چه بلبل به سر دارم ولی
با هیاهوی سگ ولگرد عادت کرده ام ...
هرم تن جان میدهد مارا دمت گرم ای رفیق
با نفسهای سیاه و سرد عادت کرده ام...
زخمها برجان خریدم، طعنه ها بشنیده ام
با بلایی که او سرم آورد عادت کرده ام...
گرچه از اهل شمالم، عشق دریا در دلم
با شترهای بیابانگرد عادت کرده ام ...
در میان مردمان هرچند خوشرویی خوش است
من به رخساری عبوس و سرد عادت کرده ام ...
** 1398/08/14
مشاهده ۵۶ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.
یادمه بچه بودیم ... تو گذشته های دور …
اون زمون كه قلب ما پر بود از شادی و شور ...
روزی که تورو دیدم موهاتو بافته بودی …
با گل سپید ای یار گلوبند ساخته بودی ...
بعد از اون روز قشنگ از خدا راضی شدم …
از دم صبح تا غروب با تو هم بازی شدم …
چه روزای خوبی بود ولی افسوس زود گذشت …
تا یه چشم به هم زدیم روز و هفته ها گذشت ...
یادمه روی درخت دو تا دل کنده بودیم...
سال بعد از اون کوچه ، ما دیگه رفته بودیم...
شاید اون دلها دیگه خشکیده رو شاخه ها
شایدم بزرگ شده زیر بار ساقه ها ...
چه روزای خوبی بود ولی افسوس زود گذشت …
تا یه چشم به ھم زدیم روز و هفته ها گذشت ...
مشاهده ۲۰ دیدگاه ارسالی ...
  • شادی دادخواه

    مهرتان پایدار
    کاش بچه میماندم همونقدر پاک ساده صادق در کنار پدر ومادر
    زیبا....عالی

  • Reza

    تنتون سلامت دوست خوب و بزرگوار 🙏🌹😊
    دقیقا همینطوره. کاش هیچوقت بزرگ نمیشدیم .. 🙏🌹
    مرسی از حضورت دوست گرانقدر

بازنشر کرده است.
سکوتم از رضایت نیست، دلم اهل شکایت نیست ...
هزار شاکی خودش داره، خودش گیره گرفتاره ...
کسی جرمی نکرده گر به ما این روزها عشقی نمیورزه ...
بهایی داشت این دل پیشترها که در این روزا نمیارزه ...
که کار ما گذشته از شکایت، هنوزم پایبندیم در رفاقت ...
میریزه توو خودش دل غصه هاشو ...
آخه هیچکس نمیخواد قصه هاشو ...
سکوتم از رضایت نیست ، دلم اهل شکایت نیست ...
هزار شاکی خودش داره، خودش گیره گرفتاره ...
مشاهده ۲۱ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.
ᴰᵃʳʸᵃ
انا لله و انا الیه راجعون 🙏😔🖤
میدونم هیچ جمله‌ای دردت و سبک نمیکنه
میدونم داغداری آبجی عزیزم؛ خیلی ناراحت شدم
میدونم هیچ چیزی نمیتونه غم از دست دادن مادربزرگ عزیز و مهربانت رو جبران کنه 😔🖤
از خدا میخوام به تو و همه عزیرانت صبر بده تا بتونی این مصیبت رو تحمل کنی 🙏🙏😔🖤
بدون منم از این شنیدن این خبر تلخ خیلی ناراحت و متاثرم عزیزه داداشی 😔🖤
منو تو غمت شریک بدون.. خدا به دلت صبر بده آبجی دریاییم 🙏🖤😔 مادرا جاشون تو بهشته.. الانم بابا خوشحاله ک مامانش پیششه ..
بازنشر کرده است.
كي مياد به حرفاي من گوش بده...
آخه من غريبه هستم با همه ...
يكي آشنا مياد به چشم من ولي از بخت بدم اونم غمه..
ولي از بخت بدم اونم غمه...
مستي هم درد منو ديگه دوا نميكنه ...
غم با من زاده شده منو رها نميكنه ...
خسته از هركي كه بود ... خسته از هركي كه هست...
راه ميفتم كه برم مثل هر شب مست مست ...
باز دلم مثل هميشه خاليه.. باز دلم گريه تنهايي ميخواد...
بر ميگردم تا ببينم كسي نيست، ميبينم غم داره دنبالم مياد
مستي هم درد منو ديگه دوا نميكنه ...
غم با من زاده شده، منو رها نميكنه...
منو رها نمیکنه...
دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.
باور كن ، دستامو باور كن.. كه ساقه نوازشه ...
باور كن ، چشم منو باور كن.. که يك قصيده خواهشه
وسوسهء عاشق شدن... التهاب لحظه هامه ...
حسرت فرياد كردنه اسم كسی با صدامه ...
اسم تو هر اسمی كه هست، مثل غزل چه عاشقانه ست ...
پر وسوسه مثل سفر... مثل غربت صادقانه ست ...
باور كن هميشه باور كن ، كه من به عشق صادقم ...
باور كن حرف منو باور كن... كه من هميشه عاشقم...
مشاهده ۳۳ دیدگاه ارسالی ...
  • ꧂زهرا ارشدسرای شادی꧁

    سلام آقارضابرادربزرگوارم
    ظهرسه شنبه ی پاییزیتون زیبـا❄️
    امـیـدوارم
    سهم امروزتـون از زندگی❄️
    سلامـتی ،عشق و آرامش ❄️
    رضایت و نگاه لطف خدا باشه
    امیدوارم حـال دلتون خـوب❄️
    و زندگیتون غرق در خوشبختی باشه❄️
    لینک

  • Reza

    سلام زهرا خانم عزیز 🌹😊 خیلی ممنونم 🙏🌸
    امیدوارم خوب باشید و غروب سه شنبه پاییزیتون همراه با لحظات خوبی باشه 🙏🌹
    مرسی از دعای قشنگتون. مرسی ک همیشه شرمندم میکنید و بهم سر میزنید واقعا خیلی خوشحال میشم 🌹😊
    الهی ک همیشه دلتون شاد باشه و حضورتون همیشگی باشه دوست خوب و بزرگوار🙏🌹

بازنشر کرده است.
بردی از یادم ... دادی بر بادم ... با یادت شادم...
دل به تو دادم... در دام افتادم ...از غم آزادم
دل به تو دادم فتادم به بند ...
ای گل بر اشک خونینم بخند ...
سوزم از سوز نگاهت هنوز ...
چشم من باشد به راهت هنوز ...
چه شد آن همه پیمان که از آن لب خندان،
بشنیدم و هرگز خبری نشد از آن ...
کی آیی به برم ای شمع سحرم ...
در بزمم نفسی بنشین تاج سرم.. تا از جان گذرم
پا به سرم نِه ... جان به تنم دِه ...
چون به سر آمد عمر بی ثمرم ...
مشاهده ۱۲ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.
گل گلدون من شکسته در باد ...
تو بیا تا دلم نکرده فریاد ...
گل شب بو دیگه شب بو نمیده ...
کی گل شب بو رو از شاخه چیده ...
گوشه ی این آسمون، پر رنگین کمون،
من مثل تاریکی... تو مثل مهتاب ...
اگه باد از سر، زلف تو نگذره
من میرم گم میشم تو جنگل خواب ...
گل گلدون من، ماه ایوون من ...
از تو تنها شدم چو ماهی از آب ...
گل هر آرزو، رفته از رنگ و بو ...
من شدم رودخونه، دلم یه مرداب ...
مشاهده ۳۱ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.
Reza
انســـانهای ضعیف انتقام میگیرند
انســـانهای قوی میبخشند🥰

و انســــانهای باهوش نادیده می‌گیرد

••┈••✾~~‌•‌ུྃ❰ࣹࣷ💞~✾••┈•
بازنشر کرده است.
عروسک قصه ی من، گهواره ی خوابت کجاست؟
قصر قشنگ کاغذی، پولک آفتابت کجاست؟
بال و پر نقره ای کفتر عشقمو کی بست؟
آینه ی طوطی منو، سنگ کدوم کینه شکست؟
عروسک قصه ی من، زخم شکسته با تنت
بمیرم ای شکسته دل، چه بی صداست شکستنت
صدای عشق من و تو، که تلخ و گریه آوره
تو این سکوت قصه ای، شاید صدای آخره
بعد از من و تو عاشقی، شاید به قصه ها بره ...
شاید با مرگ من و تو، عاشقی از دنیا بره ...
مشاهده ۱۶ دیدگاه ارسالی ...
  • ❤ سکوت تنهایی ❤

    ممنونم اقا رضا همچنین... خواهش میکنم ممنون از لطف شما

  • Reza

    خواهش میکنم سکوت خانم عزیز 🙏🌹😊 الهی خدا عزیزانتو همیشه واست نگهشون داره و روح پاک پدر و مادر بزرگوارت همیشه شاد باشه😔🙏🌹