Majid

زندگی کردن یه راه سختی اما زندگی رو دست کم گرفتن سخت ترین چیز زمونس بیشتر

Majid
۱۹۷ پست
۱ دنبال‌کننده
۲,۸۵۱ امتیاز
مرد، مجرد
وکیل دادگاه
دین اسلام
ايران، مازندران
زندگی مجردي

تصاویر اخیر

میخواستم مرهم تمام دردهایت باشم اما نشد. میخواستم هم قدم تمام زندگیت باشم اما ... میخواستم شریک لحظه های ناب زندگیت باشم اما نشد. نشد برایت خوب باشم. نشد برایت بهترین کافه شهر آماده کنم. نشد روزهای پی در پی دنبال بهترین کادو برایت باشم.... کادویی که همیشه یادآور "من" باشد. کادویی که تو لایقش باشی. من اینجا. گوشه اتاقم برایت آرزوهای رنگی رنگی میکنم. آرزوهای پر از آرامش . عزیزتر از جان. من برایت آرزو میکنم هیچ وقت دلتنگ نشوی. هیچوقت دلت رنگ غم نبیند و آرزو میکنم از ته دل خندیدن را.... شاد بودن و با عشق زندگی کردن را... آرزو میکنم تار مویی کم نشود از موهایت... دستانت همیشه در دست خوشبختی و بهترین ها برای تو باشد. تولدت مبارک. هزار ساله شدم امروز که تولد توست. برای تو... برای چشمهایت. هدیه ام ناقابل است . و من در هر تولد تو باز زنده میشوم . تولدت مبارک غریبه ترین آشنا
مشاهده ۳ دیدگاه ارسالی ...
یه چیزایی هست که یهو بدون اطلاع قبلی تموم میشن؛ مثل صبر آدما
بزارید بهتون تقلب برسونم:
‏هیچ‌کس لایق مهربونی نیست تا میتونی لاشی باش
شاید ما بلد نبودیم نگهتون داریم،ولی قبول کنین شمام موندنی نبودید
اونجا که تنها نشستی ناراحتی از سیگارت کام میگیری، نفست سنگین میشه یه حسی مثل درد داشتنه
اونجاست که تو و سیگار
رفیقای قدیمی
نشستین کنار هم سرتو گذاشتی رو شونش
اونم هیچی نمیگه
پا به پای حرفات میسوزه یادمه روهان بهم گفت مهدی تو قبلنا سیگارمیکشیدی
یه کام ازمارلبوروگرفتم که گفت هرکی دوست داشته باشه برمیگرده.
گفتم اشتباه نکن هرکی پشیمون شه برمیگرده اونیکه دوست داره میمونه.
خندید گفت منطق عجیبی داریا. یعنی میگی الان اون یارو که صبح تا شب رویاشو میبلعی صداشو صدباره قورت میدی دود سیگارای فلک زدرو بخاطرش حبس ریه های داغونت میکنی برگرده میزنی تو ذوقش میگی برو اونیکه پشیمون شده و این خزعبلات؟
گفتم میدونی چیه؟ من وقتی یکیو دوست دارم خلش میشم چلش میشم همچین که وقتی حرف میزنیم یواشکی صدا خنده هاشو ریکورد میکنم بعدا تو غم و غصه ها گوش میدم ته ترین ته قلبم شاد میشه. ولی اگه رفت بره. برنگرده دیگه. من خل و چل درد میکشه تا سالم شه. سالم که شد منطقش میگه اگه دوست داشت میموند. اونیکه رفته دور تا دور شهر گشته و کسی خلش نشده به درد من نمیخوره. من اونیو میخایم که تا ابد کنج دیوار پامون وایسه...


وقتی ناراحتی،
ميگن خدا اون بالا هست...
وقتی نا اميدی،
ميگن اميدت به خدا باشه
وقتی مسافری،
ميگن خدا پشت و پناهت
وقتی مظلوم واقع باشی،
ميگن خدا جای حق نشسته
وقتی گرفتاری،ميگن 
خدا همه چيو درست ميکنه
وقتی هدفی تو دلت داری
ميگن از تو حرکت از خدا برکت
پس وقتی خدا حواسش به همه
و همه چی هست،
ديگه غصه چرا...
    

آری، آغاز دوست داشتن است گر چه پایان راه ناپیداست

من به پایان دگر نیندیشم كه همین دوست داشتن زیباست.


اینجوری که سعدی دلجویی میکرده هیچ بشری نمی‌تونسته دلجویی کنه :

«ای سروِ خوش بالای من ای دلبر رعنای من
لعل لبت حلوای من از من چرا رنجیده ای؟

این روزها حس میکنم چیزی در من بارها و بارها میمیرد
چیزی شبیه انتظار
انتظار برای لمس دستانت
برای دیدن دوباره‌ی چشم هایت
انتظاری مثلِ ساعت ها خیره ماندن به عقربه ها و نیامدنت،
دارند میمیرند در من هرچند که یک بار مرده ام ...
خاطرت هست ؟
که چه عاشقانه صدایم میکردی اما، بی رحمانه رهایم کردی ...
بعد از رفتنت، من مردم و خوب آموختم !
که دیگر محتاج عشق، محبت، و سلامی از کسی نباشم ...
  • *๑Khatereh๑*

    انتظار سخته، فراموش کردن هم سخته، اما اینکه ندونی باید فراموش کنی یا منتظر بمونی، از همه سخت‌تره …


آدما فراموش نميكنن، فقط ياد ميگيرن چطور ميشه بی صدا غصه خورد 

وقتی نیستی قلبمو واسه کی تکرار بکنم
گلهای خواب الوده رو واسه کی بیدار بکنم

دست کبوترای عشق واسه کی دونه بپاشه 
مگه تن من میتونه بدون زنده باشه


#پل‌چوبی

دوست دارم معشوقه جدیدت را برای یک ساعت هم شده ببینم. از او بپرسم فلانی جان تو را به خدا بگو تو چه گفتی و چه کردی که من نگفتم و نکردم؟؟ فلانی جان تو چه داری که من ندارم؟؟؟ فلانی جان بگو لااقل بدانم اگر چیزی از تو کم دارم قانع شوم و این عقده هایم از بین بروند.
جانِ دلم،
سپردمت به خدا...
حلالت باشد...
برو...
این تو و این زندگی و این وجدانت!
ولی این را بدان،
خیلی بی انصافی...


به گفتن نيست، هميشه چشمای آدم همه‌ی ناگفته‌ها رو داد می‌زنن.
فقط كافيه چند ثانيه بهشون خيره بشی.
من فكر می‌كنم اگر كسی حرفت رو از توی چشمات نتونه بخونه، به زبون هم بياری متوجه نمی‌شه. 
بعضی حرفا رو نبايد گفت.
بعضی حرفا رو نبايد شنيد.
بعضی حرفا رو بايد سير تماشا كرد... 
چشمای آدم، دروغ نمی‌گن...

 زیاد در خاطرات دیگران کنجکاوی 
نکنید
در خاطرات هر شخص
چیزهایی هست که حتی می‌ ترسد 
آنها را
برای خودش آشکار کند...

شاید تقصیر آدم ها نیست‌ که نمی‌توانند روی‌‌ حرف و وعده‌ خود بمانند،آنها بر روی‌ زمینی زندگی‌ می‌کنند که روزی‌ یک بار،خودش‌ُ دور میزنه!
برای‌ بستن‌ دهان‌ کسانی‌ که در زندگی‌ شما،دخالت‌ می‌کنند"سکوت بهترین‌ راهه"