اونجا که تنها نشستی ناراحتی از سیگارت کام میگیری، نفست سنگین میشه یه حسی مثل درد داشتنه
اونجاست که تو و سیگار
رفیقای قدیمی
نشستین کنار هم سرتو گذاشتی رو شونش
اونم هیچی نمیگه
پا به پای حرفات میسوزه یادمه روهان بهم گفت مهدی تو قبلنا سیگارمیکشیدی
یه کام ازمارلبوروگرفتم که گفت هرکی دوست داشته باشه برمیگرده.
گفتم اشتباه نکن هرکی پشیمون شه برمیگرده اونیکه دوست داره میمونه.
خندید گفت منطق عجیبی داریا. یعنی میگی الان اون یارو که صبح تا شب رویاشو میبلعی صداشو صدباره قورت میدی دود سیگارای فلک زدرو بخاطرش حبس ریه های داغونت میکنی برگرده میزنی تو ذوقش میگی برو اونیکه پشیمون شده و این خزعبلات؟
گفتم میدونی چیه؟ من وقتی یکیو دوست دارم خلش میشم چلش میشم همچین که وقتی حرف میزنیم یواشکی صدا خنده هاشو ریکورد میکنم بعدا تو غم و غصه ها گوش میدم ته ترین ته قلبم شاد میشه. ولی اگه رفت بره. برنگرده دیگه. من خل و چل درد میکشه تا سالم شه. سالم که شد منطقش میگه اگه دوست داشت میموند. اونیکه رفته دور تا دور شهر گشته و کسی خلش نشده به درد من نمیخوره. من اونیو میخایم که تا ابد کنج دیوار پامون وایسه...

پسند

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.