دیده بـارانی و دل کرده هوایت چه کنم
تو نبودی و ز غم، پر شده جایت چه کنم
نـرود پـای دلـم، غیـر رهـی جـز ره تـو
غیـر جانم کـه فدا گشته برایت چه کنم
قاب عکس تو کند، ولـوله در سینه به پا
مانده ام با هوس زنگ صدایت چه کنم

بازنشر