دیگر سراغ از روز برگشتت نمی گیرم
دلسردم از هربار اما و اگر کردن

بعد از تو آرامم اگر ، قدری زمانگیر است
از لحظه ی نوشیدن‌‌ سم تا اثر کردن

تو آفتاب داغی و من یخ فروشی پیر
از همنشینی با تو سهمم شد ضرر کردن


شوق تو در من هست امید رسیدن نیست
سخت است از روی پلی ویران گذر کردن


/
( محمد شیخی )
/



... !/

پا پس کشیدم از مسیرت، چون منِ خسته
مانند سابق نیستم اهل خطر کردن

بازنشر