یه وقتایی‌ جلو پامون رو درست نگاه نمی‌کنیم، زمین می‌خوریم، زانومون زخمی می‌شه، و چشامون اشکی ...
حواسمون نیست، راه رو اشتباه داریم می‌ریم، گم می‌شیم، بغض میاد تو گلومون و چشامون آتیش می‌گیره ..
آدمای زندگیمون رو اشتباه انتخاب می‌کنیم..
هی رو بدی کردناشون چشم می‌بندیم تا اینکه چشم باز می‌کنیم و می‌بينيم درست روزایی که الان باید باشن، نیستن ...
حسرت نبودنشون اشک می‌شه و شُره می‌کنه از چشامون ...
می‌دونی چی می‌خوام بگم؟!
می‌خوام بگم بعضی وقتا،
اشک تاوانیه که چشما باید بابتِ درست ندیدن بدن ...!

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.