روسری ات را که بر می داری
تمام شعر من
واژه واژه می دود
میان گندم زار گیسویت
و چون رمه ای بی شبان
دیگر باران هم نمی تواند
آنها را به خانه برگرداند
روسری ات را که بر می داری
باید از خیر شعرهایم بگذرم !

بازنشر