من را به سنگ بست،ولی منطقی نبود
آیینه ام شکست،ولی منطقی نبود

آهوی دلشکسته و تنها،اسیر شب
با شیر ها نشست،ولی منطقی نبود

بیچاره عنکبوت،که متروکه کاخ شد
تارِ دلش گُسَست،ولی منطقی نبود

آتش کنار آب نشست از فراق چوب
دستی گرفته دست،ول ...

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.