‌دیروز دیدمش.
اونی که من همیشه میخواستم باشه، نبود.
موهاشو کوتاه کرده بود...
همون موها که توشون نفس میکشیدم..
همونا که همیشه شلخته بودن..
همونا که بوی پرتقال زرد میدادن..
همشونو کوتاه کرده بود!
دلبر مو فرفری من؛حالا شده بود یه ادم معمولی با موهایی مرتب.
از کنارم رد شد...
خندید..
رفت و محو شد ته مِهای شهر..!

پ-ن:
کسی که دوستت داشته باشه، در اوجِ خستگیش هم میاد تورو ببینه، چون که دردِ دلتنگیش بیشتر از درد خستگیشه

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر