| بارانی ها |
| ۸۶۶ پست |
| ۳۴ مشترک |
| ۲۲ پسند |
| عمومی |
مبنای تعداد کاربر | رتبه ۹۳ |
مبنای تعداد هوادار | رتبه ۶۵ |
مبنای تعداد ارسال | رتبه ۵۲ |
مصلحت دید من آن است که یاران همه کار
بگذارند و خم طره یاری گیرند
خوش گرفتند حریفان سر زلف ساقی
گر فلکشان بگذارد که قراری گیرند
حافظ
غریبی سخت مرا دلگیر داره
فلک بر گردنم زنجیر داره
فلک از گردنم زنجیر بردار
که غربت خاک دامن گیر داره...
باباطاهر
شبی دیرم زهجرت تار تارو
گرفته ظلمتش لیل و نهارو
خداوندا دلم را روشنی ده
که تا وینم جمال هشت و چارو
باباطاهر
شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
مهربانی کی سرآمد مهربانان را چه شد...؟
حافظمون
(شرح حال این روزهاهم میتونه باشه.)
چمدان دست تو و ترس به چشمان من است
این غم انگیزترین حالت غمگین شدن است
............................................................... علیرضا آذر
هر پسربچه که راهش به خیابان تو خورد
یک شبه مرد شد و یکه به میدان زد و مُرد
من تو را دیدم و آرام به خاک افتادم
و از آن روز که در بندِ توام آزادم
........................................................ علیرضا آذر
ﺁﻧﮑﻪ ﻣﻔﻬﻮﻡ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﻣﺮﮒ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺭﺍ ﭘﺴﻨﺪﯾﺪﻩ ﺍﺳﺖ
عشق از آغاز ناتنی بوده است
عهد از اول شکستنی بوده است
مثلِ دانستن چرا مردن
مثلِ از روی عمد سُر خوردن
مثلِ یک کارِ بد که باید کرد
کوچه را یک قدم عقب برگرد...