زندگی بعد از تو
مجلسِ ختمِ شلوغی ست ؛
و من ،
ناله هایِ مادری هستم
که داغِ فرزند دیده .
درد آنجا بود
که گمان میکردم
در کادرِ نقاشی اش هستم ؛
اما او ،
مرا در حاشیه کشیده بود .
صُبَّتْ عَلَیَّ مَصَائِبُ لَوْ أَنَّهَا
صُبَّتْ عَلَى الْأَیَّامِ صِرْنَ لَیَالِیَا .
غمهای مرا
اگر روزها تحمل میکردند؛
شب میشدند .
متروکه شدهام ؛
مانند دشتی که دیگر
کلاغ ها هم
به آن سر نمیزنند .
فَرآمُوش شُدِهاَم
هـَـمچـُون شـآنـِهاِی
دَر اُتاقِ دُختَری سَرطآنی
خُوشبختی
اگر رَگ دآشت
سَهمِ مَن
حَمآمِ فینِ کآشآن بُود
پُوسآندِه رُوحِ مَرآ غَم
مثلِ آبی که زیرِ بَسته یِ کبریت
اُفتآدِه
غَم
چُون کُوسِه اِی وَحشی
مُشتآقِ خُونِ مَنَست
غَم
میخیست
کِه دَر رُوحِ دَرد مَندَم
کُوبیدِه میشَوَد
لینک
مِثلِ یک اَسبِ پیر
مُنتَظِرَم
کآش کسی
تیرِ خَلآصَم رآ بِزَنَد
لینک
دَر
مَنِ کُوچَک
اَندوُهیست
طَویل
لینک
مِثلِ
قَلبی
غَمگین
تیر
میکِشَم