خبر نداشتن از حال من، بهانه ی توست
بهانه ی همه ی ظالمان شبیه هم است....
تو را هوای به آغوش من رسیدن نیست
وگرنه فاصله ی ما هنوز یک قدم است...
دلگیر نشو
از
» نوشته هایم « ...
اگر ...
» دوست داری « ...
جایمان
را
عوض کنیم ...
» تو « بنویس
من
» بی تفاوت « ...
از کنارشان بگذرم ...
هر شخص در این دنیا دارد بلد راهی
با او برسد تا عرش یا قعر یکی چاهی
من عقل به دل دادم او شد بلد راهم
چشمِ عسلی خواهد،خواهدرخ چون ماهی
تقصیر تو نیست؟ قامتی خَم دارم ؟؟؟
یا اینهمه بیت های مبهم دارم ؟؟؟
تقصیر تو نیست ؟؟؟ باور من این است!!!
تا هستم و نیستی تو را کم دارم