Mah gol
۱۳ دنبال‌کننده
زن

تصاویر اخیر

موردی برای نمایش وجود ندارد.
بازنشر کرده است.
وقتی "زندگی"🍃
برات "سخت میشه"،🌷
یادت باشه همین زندگی
که ازش "شکایت میکنی"...

برای بعضی ها
فقط یه "رویاست"♡...
قدر "داشته هات" رو بدون🍃
و روی "نداشته هات" کار کن...🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌
بازنشر کرده است.
وقتی كه میخ
به مغز استخوان رسید
مادرش نیز
ناله‌ای كشید
و فقط
او را صدا زد…

مهدی جان بیا که مغز استخوانم سوخت

آه مادر

آجرک الله یا صاحب الزمان(عج)

اللهم عجل لولیک الفرج
بازنشر کرده است.
اگر همه چیز و همان‌طور🍃🌷
که هست قبول کنیم،
کمک بزرگی به خودمون کردیم.
برای خوشحال بودن باید
از چیزی که داریم لذت ببریم.
"خوشبختی" تنها به من
و طرز فکر من بستگی داره
و بقیهٔ موارد در
اولویت بعدی هستن...🍃🌷
بازنشر کرده است.
سہ چیز زیباست
بےخبر دعایت کنند
نبینےنگاهت کنند
ندانےیادت کنند

امروز جمعہ
من دعایتان مے‌کنم
بخیرنگاهتان مے‌کنم
بپاکے یادتان می‌کنم 🦋
بازنشر کرده است.
لبخند بزن بزار🌈🌟 بدونن از ديروز قويترى
بازنشر کرده است.
میرقصه
دلم
در رقص
تو پنهان نشدی
مرغ دلم
کا اکبر
بازنشر کرده است.
به آفتاب، سلام ...
که باز می‌شود آهسته،
بر دریچه‌ی صبح
به شیرِ آب سلام
که چکه چکه سخن می‌گوید...
و حوض می‌شنود؛
به التهاب، سلام
که صبح زود مرا مست می‌کند
به بوی تازه نان ... 🍃


پ-ن:
نمیتوان نومید بود
وقتی آفتاب هر روز آنقدر درخشان می تابد
گویی هرگز شبی نبوده است
زخم ها تاریکی های آدمند اما،
هر روز آنگونه بدرخش
گویی
هرگز شبی نبوده ست...🍃

صبح آدینه اتون بخیر
بازنشر کرده است.

گشتـم دنبـالِ عشـق
گشتـم دنبـالِ یـار
گشتـم دنبـالِ مـرد
پیـدا کـردم یـک نـام .... "پـدر"

مشاهده ۷ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.

اين كه مي گويند گذشته فراموش مي شود
چندان درست نيست
چون گذشته راه خود را با چنگ و دندان باز مي كن ....

بازنشر کرده است.
چون تمنای تو دارد
دل من
من دگر کار ندارم
به دگر
کا اکبر
بازنشر کرده است.
حتما
به روز وداع
دعا می کنم
تو را
کا اکبر
بازنشر کرده است.
نیست مرا
همبستر عشق
آنجا که شدم عاشق
این بتخانه
خدا
کا اکبر
بازنشر کرده است.
باز ای
دلم
تنگ تو
بسیار
دل آزار شده
کا اکبر
بازنشر کرده است.
در کلام جان
جا میدهم
تو را
آنجا که
در میان دلی
کا اکبر
و ۳ کاربر دیگر بازنشر کرده‌اند.
روحم درد می کشد
قلم را یارای گفتن نیست
نفس عمیق می کشم
نفسم بند می آید
در غربت این شهر ویران می شوم
بم می شوم
لبخند می زنم !
غزل می گویم !
ویران می شوم !
روحم درد می کشد !
دیگران لبخندم را می بینند
تو غزلم را ...
و فقط خدا می داند روحم درد می کشد و ویران می شوم ...

********************************
پ.ن : پنجشنبه هایم بدون تو آبستنِ ابرهاے تیره ے دلتنگی است ...
دیدگاه غیرفعال شده است.