باید کنار گذاشت آدم هایی را که
تکلیفشان با خودشان هم معلوم نیست !
باید دستی به سر و گوشِ رابطه ها کشید ،
ویترینِ آدم هایِ زندگی را بر اندازی کرد !
خیلی ها بی دلیل و از رویِ عادت ،
تویِ ویترین مانده اند ،
و خیلی از آدم هایِ با ارزشِ زندگی ،
ناجوانمردانه در حاشیه ماندند
و نادیده گرفته شدند ...
هر از چندگاهی باید در اولویت بندی ها
تجدیدِ نظر کرد ...
آدم هایِ اصیلِ رابطه را از بقیه تفکیک کرد ،
گرد و خاکشان را گرفت
و گذاشتشان دقیقا وسطِ ویترین !
جایی که تویِ دید باشند ...
تجدد طلبی و نوگرایی در مراودات
راهکارِ خوبی نیست !
ویترینِ روابطتان را
از رابطه های قدیمی و ماندگار پر کنید !
از کمیت و تنوع ، فاصله بگیرید ،
حواستان به کیفیت و قدمتِ رابطه ها باشد !
#عشق دیگر یک اتفاق بکر نیست که بیوفتد.
اینجا دیار #ویارهای بروز است.
و آینه ها...
سرشار از مکث نگاه هایی که حالت #تهوع خود را در خلسه آشفته تختی که بوی #شامپاین میدهد لبخند میزند!!
اینجا همیشه
یک نفر دارد درون یک نفر #لگد میزند.
و از تو چه پنهان
که همیشه میشود دوباره #باکره شد!!!
وقتی هوای لحظه های وسوسه انگیز بعدی
دست از دامن #حوا نمیکشد.
راستی... #آدم چه معصومانه میفهمد...
که در هوای این حومه
#عشق_دیگر_یک_اتفاق_بکرنیست_که_بیوفتد...!!!
پدر بزرگم هیچ وقت
به مادربزرگم #خیانت نکرد...
اساسا بحث این نیست
که پدر بزرگم آدم #پاکی بود .
مسئله این است
اصلا در دایره لغات پدربزرگم
خیانت به همسر گنجانده نشده بود...
در هیچ گوشه ی #ذهن پدربزرگم
این موضوع تعریف نشده بود ،
که اگر با مونیکا بلوچی در اتاق #تنها شوی امکانش هست به همسرت خیانت کنی ؟
مطمئنا جواب پدر بزرگم برای این پرسش بدون هیچ فکری #ترک اتاق بود .
ولی من اینگونه نیستم...
در پس لایه های ذهن من ،
حتی در #شرایط خاصی ،
میشود آدم کُشت .
میتوان دزد بود .
این مسائل درگوشه ای ازذهن من هست.
هر چند که شاید ،
هیچ وقت قاتل و دزد نشوم..
ما ،
روحمان
#کـــــــــــــــــثیف شده است...!!!
#نفرین و مرگ
بر شعر های #من
اگر با #خواندنشان
خم به #ابرو و #اشک
به چشمان #تو بیاید...
بوی #سیگار شدیدی آمد...
با خودم میگویم ،
نکند باز #پدر غمگین است؟
نکند باز دلش...؟
پله ها را دو به یک طی کردم
تا رسیدم بر بام .
پدرم را دیدم ،
زیر آوار #غرورش مدفون .
زیر لب زمزمه داشت
که #خدا عدل کجاست؟
که چرا مزهء #فقر وسط سفرهء ماست؟
و چراها و چراهای دگر...
دل من هم #لرزید ، مثل زانوی پدر...
دیدن این صحچنان دشوار بود
که مرا #شاعر کرد....
چه مرز بی #آبستنی ست
هرگز هیچ نشانی در دست #چپم درخشش پیدا نخواهد کرد
و هیچ خیاطی #لباس عروسیم را الگو نمیکشد و کوک نمیزند...
من هرگز #پشت چشم نازک نمیکنم و
هیچ کس کلمه ی بله ی #زجر آور #نکاحی را
از من استماع نخواهد کرد ،
و همچنین قیمت #تنم که نام #مهریه را یدک میکشد..!!
چه #حس عجیبی ست
جنینی که هرگز از من #زاده نخواهد شد
و در نطفه ی من #کورتاژ خواهد شد...
گاهی دانستن اینکه
#منقطع النسل خواهی ماند و
#ضجه های ننگین و #آویزان شدنت از #خشتک پاره ی این دنیا
برای کس #دیگری مثل خودت پیش نخواهد آمد ..!!!
بهترین #حس دنیاست...
نیایش شبانگاهی
خدای مهربانم دلم را به تو میسپارم
تا از عمق جانم بزدایی
هر چه حائل است بین من و خودت ،
هر چه مرا دور میکند ز تو.،
همه آنچه از منیت و نواقصم در من است را
از من بگیر،
و ببخشای بر من از عشق و الطاف بی پایان خودت،
چنانکه همیشه بخشیده ای،
مرا رها ساز از بند هر چه غیر خوبی و نیکی در وجودم هست؛
و پر کن خالی درونم را با عشق ناب الهی خودت ،
که جز این نتوانم نیک بمانم و مهر بیفشانم!
آمین
بدرود
شبتون پر از آرامش و
قلبتون پر از احساس ناب ...
🌹❤️🌹
نیایش شبانگاهی
الهی
در سکوت شب
تمام سختی روزمان را به تو میسپاریم
سلامت را ارمغان فردای من و دوستانم کن
و همزمان با طلوع آفتاب فردایت،
هدیه ای الهی از نوع آرامشِ
خودت به زندگی همه ما هدیه فرما ...
آمین
بدرود
شبتون زیبا
به امید طلوع آرزوهاتون...
🌹❤️🌹
دوست داشتن یواشکی برای کسی که طرف مقابلش عشقش بروز نمیده در حالی که تو خیلی دوسش داری هم بد نیس یعنی چاره دیگه ای جز دوست داشتن یواشکی نداری
دوست داشتن یواشکی برای کسی که طرف مقابلش عشقش بروز نمیده در حالی که تو خیلی دوسش داری هم بد نیس یعنی چاره دیگه ای جز دوست داشتن یواشکی نداری
میثم
حسودیم شد به عکاس
فاطی
حواستان به کیفیت و قدمتِ رابطه ها باشد !