خانهات، تبار نیاکانات را نگاه نمیداری. وقتی که مردند، آن ها را با ادب، به جای دیگر میفرستی تا بپوسند، و برای این که یقین کنی که دیگر باز نمیگردند، سنگی رویشان میگذاری. نازکدلان، گلی هم میگذارند. کار خوبی است، عیبی در آن نمیبینم. تنها چیزی که میخواهم این است که آسودهات بگذارند. من هم، آنها را کاملاً آسوده میگذارم! هرکس به جای خویش. زندهها یک سو؛ مردهها یک سود. ــ مردههایی هستند، زندهتر از زندهها.