به پیراهن‌هایت
حسادتم می‌شود
لعنتی‌ها تو را
تنگ به آغوش می‌ڪشند
و عطرت را حمل می‌ڪنند
هر چهارخانه‌اش نردبان است
ڪه راه را گم نڪنم
قلب تو خانه‌ے من است
مهمان بودن بی‌انصافیست
وقتی ثبات ؏شــق را
از چشمانم می‌چینی....

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.