ازغم و درد زمانه به خودم پیچیدم
سخت از  غربت خانه به خودم پیچیدم

سوخت در آتش کینه جگر باغ ولی
چون زداز سرو زبانه به خودم پیچیدم

خودم آموخته بودم قلق اسلحه را
سوی من رفت نشانه به خودم پیچیدم

در خیابان که به جای گل یاس و نرگس
زده صد لاله جوانه به خودم پیچیدم

گوشه دفتر اشعار چو با  غصه نشست
مرثیه جای ترانه به خودم پیچیدم

مادری از تب داغی به خودش می پیچید
باز از غربت خانه به خودم پیچیدم

‌_زاده

پسند

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.