ماه صیام و روزه‌ام روزه ز هر چه غیر او
روزه‌گشاست یار من روی به سوی او کنم

زاهد شهر گر کند منع شراب گو بیا
تا که به کیمیایِ می جانِ تو شستشو کنم

قطره ای از شراب جان گر برسد به جامِ دل
کشتیِ باده آورم در خم و در سبو کنم

آتش و گنج عشق تو شادی هر دو عالمم
چیست گران بها تر از دوست که آرزو کنم


‌‌‌‌
‌‌

‌‌‎‌‌‎‌‌‎ ‌

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.