روزگاریست که سودایِ بتان دینِ من است
غمِ این کار نشاطِ دلِ غمگینِ من است

دیدنِ رویِ تو را دیده جان بین باید
وین کجا مرتبه چشمِ جهان بینِ من است؟

یارِ من باش که زیبِ فلک و زینتِ دهر
از مه روی تو و اشکِ چو پروینِ من است

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.