🍁ای عشق تو به دادم نمی رسی🍁
گاهی سبد سبد گل سوریست قلب من
گاهی نماد زنده به گوریست قلب من

درمن حلول دربدری موج می زند
درمن سرشت بی ثمری موج می زند

یک استکان کهنه ی بی رنگ و رو شدم
یک آدم برهنه ی بی آبرو شدم

یک سال می شود که دلم دربدر شده
ذهن خراب و خسته ی من بی ثمر شده

یک سال می شود که به ذهنم نمی رسد
یک قطره خون پاک اگر کم نمی رسد

این مغز من مسیر خودش را شکسته است
خود را به دام پیله ای وارونه بسته است
***

یک اتفاق! اینکه خودم را بلد شدم
خود را هزارو یک دهه وارونه رد شدم

یک عمر رو به آیینه دیدم که کیستم
یک عمر روبه آیینه دیدم که نیستم

اصلن من اتفاق تن یک توهمم
از ابتدا نبوده ام و نیستم گمم

شاید مسیر بود و نبودم عوض شود
هی فکر می کنم که جمودم عوض شود
***
یک اتفاق بی همه چیزم بدون تو
سیگار هرزه ی سر میزم بدون تو

افتاده آتشی به تمام وجود من
هی ذره زذره دود شده تارو پود من

من ذره ذره دود!ولی از هوا پرم
هی ذره ذره جای کسی غصه می خورم
پک می زند مرا نفسی دود می کند
از شش جهت کشیده و نابود می
پک می زند مرا و زمینگیر می شوم
خاکستری ترین تن تکفیر می شوم
- اسد یوسفی
دکلمه خوشبین

پسند

بازنشر