می بوسمت به گونه ای که زمین جابجا شود
جوری که حقِّ شرابِ لبانت اَدا شود

فریادِ خُفته در سکوتِ جهان، صدا شود
تا عاقبت عشق به خودش مُبتلا شود

به قصاصِ قتلِ هزاران حسِّ عاشقی
عقلِ جفا پیشه به پایِ عشق ، فنا شود

می بوسمت که لاله بِروید به گونه ات
بر دوریِ عاشقان، وصال، مُقتَدا شود

ریزش کُنَد کوهِ نبایدهای پوچِ عقل
دردِ جهان به اِعجازِعشق ، دوا شود

درعوضِ تمام فدایت شوم های تو خالی
جانم به لب آید و به شوقِ لبانت فدا شود

می بوسمت که با کیمیای لبان تو
خاکسترِ اندیشه در نظر ، طلا شود

تا خاکِ پایِ عاشقانِ در حسرت
بر دیده عاقلانِ جهان ، توتیا شود

این خونِ لَختِه بجوشد تا که دل
علیهِ اندیشه واردِ کودتا شود

می بوسمت :

می بوسمت با افتخار و در میانِ جمع
کفر است این تصویرِ زیبا اِختِفا شود

لب بر لَبَت جوری بدوزم که بعد از این
در دِهخدا،عیان جایگزینِ خفا شود

در هر کجای نقشه جغرافی جهان
تندیسِ بوسهٔ گره گشا به پا شود

می بوسمت به گونه ای که مجنون دو تا شود
شیطان به سجده درآید و ذکرش خدا شود

بابک حادثه

بازنشر