زنگ ساعت عصر
که به صدا در می‌آید..،

طبعِ شعر گفتن برایت را ندارم
دلم هوس بودنت را میکند....

دلم میخواهد باشی ،
تا از نگاه گرمت چشمانم نور بگیرد

بادستان مهربانت ،
شکوفه‌های سفید مهربانی ،
بر موهای پریشانم بچینی

و عشق از آغوش پرمهرت ،
بر تن خسته‌ام سرازیر شود
دیدگاه غیرفعال شده است.

پسند

بازنشر