بعضی فضاها آدم را می‌برد به دوران کودکی ، نه ، نمی‌بَرد ، بلند می‌کند و می‌چرخاند و محکم می‌کوبد توی دوران کودکی ، که دردت بگیرد ، مثل همین امتزاج بوی بُراده‌ی چوب و عطر چای ، بوی خاطره‌ی یک قهوه‌خانه ، جائی‌که پدرم از ته‌دل می‌خندید ، در روستای‌ش ، در روستا‌ی‌م ، نمی‌دانم ، من آنجا به دنیا نیامده‌ام ، امّا چه فرقی می‌کند ، هرجا که بوی بُراده‌ی چوب و عطر چای داشت حتما من اهل همان‌جا هستم ، اهل خنده‌ی ِ از ته‌ ِدل ِ پدرم ...

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر