یک‌صبحِ دگر آمده‌ و باز تو خورشید
بر بامِ دلم نور بیَفشان، سَحَرم کن...
؛
دیریست که‌من مُنتظرِ فجر و طلوعَم
از هر چه‌سیاهیست بِتاب‌و به‌دَرَم کن...
/
( محمد بزاز )
/


... !/

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر