بارانی ها

چقدر زیباست ساده و روان باشی مثل بارون بیشتر

بارانی ها
۸۶۶ پست
۳۴ مشترک
۲۲ پسند
عمومی

رتبه گروه

مبنای تعداد کاربر رتبه ۹۳
مبنای تعداد هوادار رتبه ۶۷
مبنای تعداد ارسال رتبه ۵۳

گروه امروز فاقد فعالیت بوده است.

کاربر فعال ماه مشخص نمی‌باشد.


من و تو می دانیم
زندگی در گذر است
همچو آواز قناری در باغ
من و تو می دانیم
زندگی آوازی است که به جان ها جاری است
زندگی نغمه سازی است که در دست نوازشگر ما است
زندگی لبخندی است که نشسته به لبان من و تو
زندگی یک رویا است که تو امروز به آن می نگری
زندگی یک بازی است که تو هر لحظه به آن می خندی
زندگی خواب خوش کودک احساس من است
زندگی بغض دل توست به هنگام سحر
زندگی قطره اشکی است فروریخته بر گونه تو
زندگی آن رازی است که نهفته است به چشم گل سرخ

من و تو دیر زمانی است که خوب می دانیم
چشمه آرزو های من و تو جاری است
ابرهای دلمان پربارند
کوه های ذهن و اندیشه ما پا برجا
دشت های دلمان سبز و پر از چلچله ها
روز ما گرم و شب از قصه دیرین لبریز

زندگی یعنی: یک سار پرید.
از چه دلتنگ شدی؟
دلخوشی ها کم نیست مثلا این خورشید

من نمی دانم که چرا می گویند : اسب حیوان نجیبی است کبوتر زیباست
و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست
گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد
چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید
واژه ها را باید شست

هر کجا هستم باشم
آسمان مال من است
پنجره ، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است
چه اهمیت دارد
گاه اگر می رویند
قارچ های غربت

به بزرگتر از خودت احترام بذار

چون بیشتر از تو خوبی کرده



و به کوچکتر از خودت احترام بذار

چون کمتر از تو گناه کرده



روزگار عجیبیست

آدمهــا وقتی میخواهند به تو نزدیک شوند دروغ میگویند

وقتی میخواهند بروند راست میگویند

و هرگز به یاد نمی آورند تمام بودنشان همان دروغ اولی بود که به رویشان نیاوردی



من آدم‌هایی رو دوست دارم

 که برای درخشیدن، دیگران رو خاموش نمیکنن



یاکریم دیدید؟

نزدیکش که میشن تا احساس خطر نکنه پرواز نمیکنه

خِنگ نیست که، مهربونه

فک میکنه همه مثل خودشن و قصد ندارن بهش آسیب بزنن

یاکریمای زندگیتونو اذیت نکنید

چون خنگ نیستن، مهربونن



از آخرین باری که خوب بودم هنوز خستم



حواست باشه به کی میگی رفیق

من حاضرم ۲ تا ۵۰ تومنی داشته باشم تا ۱۰۰ تا ۱ تومنی



خدایا تو کیو داری که اینقدر آرومی؟



یادت باشه

زندگی میچرخه عین تاس

امروز حکم میکنی، فردا التماس



من از قبل “باخته” بودم
“مچ انداختن”
بهانه ای بود؛
برای گرفتن دوباره ی “دست تو”

امروز هم

می‌خواستم بگویم

دوستت دارم …

درست مثل دیروز، یا حتّی قبل تر …!

امّا نمی دانم چرا

یک روز می‌ شود : سلام

یک روز می‌شود : مراقب خودت باش

یک روز می شود : هیچ، بگذریم