باید اعتراف کنم که لبخنداتو خیلی دوست داشتم،هروقت به چشمات نگاه میکردم،حس میکردم قلبتو میدیدمو قلبم به تپیش میفتاد..
دوست داشتم مداام اینو بهت میگفتم..
اما..هروقت که لبخنداتو میدیدم،اشتباهاتمو فراموش میکردم...
زمان همینطوری میگذشت،و هربار بهت فکر میکردم،بیشتر متوجه میشدم ،تو اولین نفری بودی که برام به این زیبایی لبخند زده بودی ..
اگه میتونستم به عقب برگردم..هیچوقت با حرفام باعث شکستن قلبت نمیشدم..
تو همیشه برای من..با ارزش ترین موجودی بودی که میتونستم داشته باشم...
برای همین..شروع کردم به کشیدن نقاشی صورتت و بعد طلب بخشش از نقاشیات..تا کمی بتونم وجدانمو آروم کنم..
چون که بزرگترین تنبیه برای من اینه که..
نتونم دیگه صورت زیباتو بخاطر بسپارم..
و ناراحت کننده ترین تنبیه اینه که...
تو منو با تنفر به یاد بیاری...
حتی اگه اون روز بیاد...
امیدوارم بتونم لبخندتو..به یاد داشته باشم..
حتی اگه منو نبخشی...
امیدوارم بتونم.. به یاد بیارمت..
🔹 امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند در قرآن بندگان خویش را با دو آیه اختصاص داد و تأدیب فرمود:
🔸 یکی اینکه تا به چیزی علم پیدا نکردهاند تصدیق نکنند (شتابزدگی در تصدیق) و دیگر اینکه تا به چیزی علم پیدا نکردهاند، تا به مرحله علم و یقین نرسیدهاند، رد و نفی نکنند (شتابزدگی در انکار).
🔹 خداوند در یک آیه فرمود: أَلَمْ یؤْخَذْ عَلَیهِمْ مِیثاقُ الْکتابِ أَنْ لا یقُولُوا عَلَی اللهِ إِلَّا الْحَقَ (اعراف/۱۶۹).
آیا از آنها در کتاب پیمان گرفته نشده که جز آنچه حق است به خداوند نسبت ندهند؟
🔸 در آیه دیگر فرمود: بَلْ کذَّبُوا بِما لَمْ یحِیطُوا بِعِلْمِهِ (یونس/۳۹).
انکار کردند و تکذیب کردند چیزی را که به علم آن احاطه نداشتند.