مهربان.. مغرور دوست داشتنی . خانم ..دیگه ریا میشه نگم براتون:) بیشتر
| لنا تقواشعار *مدیر فصل عاشقی الی* |
| ۱۵۸ پست |
| ۲۹ دنبالکننده |
| ۳۲,۷۹۵ امتیاز |
| زن، متاهل |
| ۱۳۶۶/۰۴/۲۹ |
| خوشتیپ |
| فوق ليسانس |
| میگم بهتون |
| دین اسلام |
| ايران، تهران |
| a5 |
| ندارم |
| قد ۱۶۴ |
به نظرم یاد گرفتن این جملات و جرأت استفادشون تو زندگی خیلی باارزشه: 1. بلد نیستم 2. اطلاع ندارم 3. به من ارتباطی نداره 4. نه!
یکی از مدیرا امیر یا خاتون میاین کارشون دارم لطفا
تو چه پرسی که کدامی؟ تو در این عشق چه نامی صنما شاه جهانی... زِ تو من شاد جهانم! #مولانا
"تو"خواستنى ترين دست نيافتنىِ اين شهرِ شلوغى #علی_قاضی_نظام
بهت گفته بودم "تنها دلخوشیم تو زندگی تویی" تنها دلخوشیِ یه نفر بودن میدونی یعنی چی؟ یعنی اینکه حال دلش فقط باتو خوبه، کیفش فقط با تو کوکه، لبش فقط باتو خندونه، فکرش فقط با تو آرومه و خیالش فقط باتو تخته... بهت گفته بودم "تنها دلخوشیم تو زندگی تویی" که بچسبی به زندگیم و از تنگ دلم تکون نخوری. ولی انگار نشنیدی صدامو... رفتی پیِ دلخوشی های خودت و به این فکر نکردی که وقتی تنها دلخوشیِ یه آدم رو ازش بگیری دست از زندگی میکشه و دچار یه مرگ تدریجی میشه... #ریحان_دال
از کیفش یه آینه کوچیک درآورد و همونطور که داشت خودش رو تو آینه نگاه میکرد گفت: میدونی چیه؟ رابطه ها مثل این آینه میمونن. آینه رو از دستش گرفتم و گفتم : باز زدی تو فاز فلسفه و منطق؟ حالا چرا شبیه این آینه؟ چون کثیفه؟ اخماش رو کرد تو هم و آینه رو از دستم کشید و اون رو جلوی صورتم گرفت و گفت: چی میبینی؟ گفتم: خب.. الان فقط یه چشمم رو میبینم. فاصله آینه رو بیشتر کرد و گفت: الان چی؟ الان چی میبینی؟ گفتم: الان دوتا از چشمام رو میبینم، نصف صورتم. بعد تکیه داد به صندلیش و آینه رو گرفت سمتم و گفت: حالا؟ گفتم الان دیگه کامل میبینم خودم رو. آینه رو بست و گذاشت تو کیفش و گفت: دیدی؟ آدم ها هرچی بیشتر به هم نزدیک تر بشن ، خیلی چیزارو نمیبینن. دیده نمیشن. گفتم : یعنی میگی باید دور باشیم از هم؟ سرش رو کج کرد و گفت: نه خیلی دور . نه خیلی نزدیک تناسب تو رابطه از همه چیز مهم تره. نه باید اونقدر دور شی که دیده نشی،و نه اونقدر نزدیک که بازم دیده نشی و زده شی... #امیرحسین_سرمنگانی
ای بی خبر از حال دل من امروز کجایی ؟؟؟ #الی
اگه دیگه هیچوقت روبهراه نشدیم چی؟ اگه هواش از سرمون نیفتاد، اسمشو گذاشتیم رو بچهمون و با هربار صدا کردنش صدبار مردیم چی؟ اگه لبامون لبای هرکی جز اونو پس زد چی؟ اگه موهامون دستای هرکی جز اونو رد کرد چی؟ اگه تا آخر عمر هیشکی مثل اون قشنگ صدامون نکرد چی؟ اگه دیگه هیشکی مثل اون نگامون نکرد چی؟ اگه شب تولدش انقدر بغض کردیم که از چشمامون غم بارید چی؟ اگه شب عروسیمون آهنگی که واسمون میخوند پخش شد و پاهامون سست شد چی؟ اگه رفتیم پاتوق همیشگیمون، با دلبر جدیدش دیدیمش و رنگ از رخمون پرید چی؟ اگه انقدر اون لباس سفید نرمه که از حراجی های بغل پارک لاله واسمون خریدو پوشیدیم که پوسید چی؟ اگه عطرش از لباسی که جاگذاشته پرید و بوی تنشو یادمون رفت چی؟ اگه یهو زد به سرمون رفتیم عکس چشماشو خالکوبی کردیم رو مچ دستمون بعد هی زل زدیم بهش گفتیم: "خیلی میخوایمت دلبر" چی؟ حالا اینارو ول کن خانم دکتر. اگه دیگه قرص آبیها هم صورت قشنگشو از جلو چشمامون نبرد و همهجا دیدیمش چی؟ اگه تا آخر عمرمون دیوونهش موندیم چی؟ #عطیه_احمدی
@Elham25
لنا تقواشعار *مدیر فصل عاشقی الی*
فدای تو
اذر
خدا نکنه عشقم