محمد امین
۱۱۸ پست
۳۴ دنبال‌کننده
۴۳,۴۶۹ امتیاز
مرد
آروم و عادی

تصاویر اخیر


دوست خوب را باید روی چشم ها گذاشت
کجایى …
چشم هایم بهانه ات را گرفته اند …
بازنشر کرده است.

میدانم

من و تو هیچ‌گاه هم عقیده نبودیم.

میدانم،

رنگ چشمانمان فرق دارد

و خورشید در جغرافیای شهر تو

گرم‌تر است!

اما مهم نیست.

بیا و تمام این‌ها را از یاد ببریم.

دستانت را در دستانم بگذار!

می‌خواهم تنها چند قدم،

میان مردم این شهر،

میان شلوغی خیابان‌ها،

تو را داشته باشم...

 


میگفت : قبل از تولد و برای بدنیا اومدن ؛ خودمون رو در دریایی از آب  قرار میدیم

بعد از تولد و برای زندگی، در اقیانوسی از هوا

و با مردن ، در میان خروارها خاک ...

امیدوارم این چرخه رو با آتش تکمیل نکنیم.

خدایا پناه بر تو از این دنیای پر از هوا

خدایا در این سفر پر بلا ، آب و باد و خاک را تحمل کرده ام ؛ از آتش به تو پناه می برم .

خدایا من یک مسافرم ...

ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه و قنا عذاب النار


میگمش : زندگی با ما سر جنگه ! مگه نه؟!
میگه : کاکو! خدا باشه همه چی انگاری حله ! مگه نه؟! 

میگمش : زندگی تلخه ! نگو نه ، اینجوری نیست ؛
میگه این چایی ، کنارش پر قنده ! مگه نه؟!


مادر تمام هستی اش را بنام ما زد
و ما ... یک میدان ، یک روز و یک بیسکویت را بنام اش
آری رفتار ما با او نه مادرانه بود نه عادلانه

جهان سوم جایی هست که 
مردان موفق ؛ موفقیت شون رو
مدیون ژنشون هستند نه زنشون ... 

دیروز بهشت را به گندم فروختیم؛

مراقب باشیم امروز آن را به تکه نانی نفروشیم .

میدانید فرصت دیگری نداریم ؟


دوست داشتنت بزرگترین نعمت دنیاست

مرا شاد میکند و لبخند را به دنیایم هدیه میکند

حتی این روزها گاهی پرواز میکنم

من این دوست داشتن را بیشتر از هر چیز در این دنیا دوست دارم …

...


عــاشقــانـه هــایـم

تــمـامـی نــدارنــد !

وقــتـی تـــــــــــو..

بــــــــــــــهـتـریـن

"اتــــــفـاق"زنــدگـی ام هستی.


روی پـــــرده ی کعــبه ؛

این آیه حک شده اســت :

نَبِّئْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُــورُ الرَّحِـــيمُ

" بندگانم را آگاه کن که من بخشنده‌ی مهــــربانم ! "

 


خـבایا من ایمان בارم
 
ایمان בارم که هر که בلش هوایے تو شوב ..
 
تو هوایش را בارے ..

من رو نمیخواست

بتی که از من ساخته بود رو میخواست

واسه همین هر وقت خودم بودم دعوا داشتیم . . .


همه می گویند “سخت گیر”م!

راست می گویند

همین است که انقدر “سخت”

به تو “گیر” داده ام . . .


نزدیکت می شوم بوی دریا می آید

دور که می شوم صدای باران

بگو تکلیفم با چشمهایم چیست ؟

لنگر بیندازم و عاشقی کنم ، یا چتر بردارم و دلبری کنم ؟


همه بهانه هایم از نبودن توست

اگر باشی…

اگرباشی..

از هزار و یک بلاهم بهانه نمی گیرم