...
۵۵ پست
۱۰۳ دنبال‌کننده
۲,۲۱۶ امتیاز
زن
ناراحت

تصاویر اخیر

بازنشر کرده است.
آخه رفتاراش منو دیوونم کرده ،
اگه دیدینش بهش بگید برگرده،
سرده سر پر سردرده،
نیستی ببینی نبودت چیکارم کرده

دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.

{ آدمهای بی معرفتی هستیم... }
زود برای هم تکراری میشویم،
زود از هم خسته میشویم،
انگار عاشق شدن را یادمان نداده اند؛
پای حرف ماندن را،
وفاداری را،
یادمان نداده اند...
اولش برای به دست آوردن یکدیگر به هر دری میزنیم؛
به هم رسیدیم مقایسه میکنیم؛
دنبال عیب های یکدیگر میگردیم و،
راحت از هم سیر میشویم...
انصافا که آدم های بی اراده و سردگمی هستیم؛
به حرف ها و قول هایمان اعتباری نیست...
"ما یک مشت بازنده ایم،که انتقام نداشته هایمان را از رابطه ها و آدمهای بی گناه میگیریم..."
بازنشر کرده است.
درداي شبو نخورید ، نجویید ، قورت ندید ‌. دردای نصفه شب دفع نمیشن روي دل میمونن قلمبه میشن ‌. پیاده‌روی تنهایي اونو هضم نمیکنه جذب بدن میکنه . زیر بارون رفتن نمیشورتش بارون بهش آب میده و ریشه میزنه تو وجودت ‌. از انگشتاي پات شروع به بالا اومدن میکنه و باز شب ك میشه شبنمش از چشمات سرازیر میشه . دردای شبو قورت ندید این دردا دفن نمیشن !
بازنشر کرده است.
- دُچارِ مُعضَلی هَستم؛به نامِ گِریه در خَنده!
دقیقاً بینِ لبخندَم،به هِق‌هِق میرسَد کارَم...
بازنشر کرده است.
از دل مــــا چــہ ب جـــا مانده استـــ
ڪ باز امـــده اے
بازنشر کرده است.
این چندمین شب است که بیدار مانده ام
آنگونه ام که خواب قبولم نمی کند
بازنشر کرده است.
چیه واقعا آدمیزاد؟
یه مشت دلتنگی و بلاتکلیفی الکی!
بازنشر کرده است.
به تنهایی گرفتارند مشتی بی پناه اینجا .
بازنشر کرده است.
‏یه بی‌پناهی عجیبی سراسر وجود آدم رو میگیره این وقت شب!
از یه جایی به بعد حالت نه خوبه نه بد.
از خودت میپرسی میتونی ادامه بدی؟!
جواب میدی نه... و ادامه میدی.
روییده ای در قلب من
به سانِ پیچکِ کوچکی
که کنار دیوار می‌روید
همینقدر ناخواسته، مبتلایت شدم
حالا بگو باید چه کنم
با اینهمه تویی که در من سبز میشود؟!
خُب بابآ بسه گریه نکن..
این همه گریه کردی چیشد؟
کسی فهمید؟؟
کسی ناراحت شد؟
رفتنیا برگشتن؟
اونایی که دلشون تنگ نمی شد دلشون تنگ شد؟
دلتنگی ات رفع شد؟
نه فقط احساساتتو کشتی.
بسه بابا گریه نگن
بازنشر کرده است.
دلم برات تنگ شده
همانقدر که نمیدانی
همانقدر که نمیفهمی
همانقدر که بیشعوری
همانقدر که گاوی!
یه‌روزۍهمہ‌ۍزخمهاۍزندگۍخوب‌میشہ....
امابعضۍحرفاهیچوقت‌فراموش‌نمیشہ...
نہ‌کہ‌چون‌حرفہ‌تلخہ‌،نہ‌؛چون‌کسۍبهت‌میگہ‌کہ‌انتظارشونداشتۍ...
رفتاربعضۍازآدماهیچوقت‌ازذهنت‌پاک‌نمیشہ‌شایداون رفتارازنظرخیلیا،بدنباشہ‌امافقط‌خودتویۍکہ‌میفهمۍچقدر بہ‌خاطررفتارش‌داغون‌شدۍ...
بعضۍوقتابایدسکوت‌کنۍوفقط‌به‌خاطرخودت‌پیگیر چیزۍنشۍ
اماهیچ‌وقتم‌یادت‌نمیره‌کہ چۍبهت‌گذشت‌تا"گذشت"
•حتما‌شنیده‌اۍکه‌مۍگویند
بعضۍدردها،وصله‌تن‌آدم‌نیستند.
ازهمان‌هایۍکه‌پینه‌مۍبندندبه‌لحظه‌هایت‌
و بغض‌راته‌گلویت‌مۍچسبانند.
مۍدانۍ!
صبرآدم‌هارااندازه‌هم‌نساخته‌اند.
بعضۍهاقدوقواره‌ۍِصبرشان‌به‌این‌دردها‌مۍرسد
بعضۍهاهم‌نه‌
واگر... صبرت‌به‌این‌دردهاقدندهد
براۍِاینکه‌کم‌نیاورۍمجبورۍ دنباله‌اش‌رابگیرۍوتاانتهاۍِاین‌دردهاباخودبه‌یدک‌بکشۍ.

اصلش‌این‌است...
بعضۍدردهابایدباشندتاواژه‌صبرازچشم‌نیوفتد.
چه توصیفی زیباتر از توصیف جنابِ حسین منزوی:

بی تو آوارم و بر خویش فرو ریخته‌ام
ای همه سقف و ستون و همه آبادیِ من...