{ آدمهای بی معرفتی هستیم... }
زود برای هم تکراری میشویم،
زود از هم خسته میشویم،
انگار عاشق شدن را یادمان نداده اند؛
پای حرف ماندن را،
وفاداری را،
یادمان نداده اند...
اولش برای به دست آوردن یکدیگر به هر دری میزنیم؛
به هم رسیدیم مقایسه میکنیم؛
دنبال عیب های یکدیگر میگردیم و،
راحت از هم سیر میشویم...
انصافا که آدم های بی اراده و سردگمی هستیم؛
به حرف ها و قول هایمان اعتباری نیست...
"ما یک مشت بازنده ایم،که انتقام نداشته هایمان را از رابطه ها و آدمهای بی گناه میگیریم..."
درداي شبو نخورید ، نجویید ، قورت ندید . دردای نصفه شب دفع نمیشن روي دل میمونن قلمبه میشن . پیادهروی تنهایي اونو هضم نمیکنه جذب بدن میکنه . زیر بارون رفتن نمیشورتش بارون بهش آب میده و ریشه میزنه تو وجودت . از انگشتاي پات شروع به بالا اومدن میکنه و باز شب ك میشه شبنمش از چشمات سرازیر میشه . دردای شبو قورت ندید این دردا دفن نمیشن !
خُب بابآ بسه گریه نکن..
این همه گریه کردی چیشد؟
کسی فهمید؟؟
کسی ناراحت شد؟
رفتنیا برگشتن؟
اونایی که دلشون تنگ نمی شد دلشون تنگ شد؟
دلتنگی ات رفع شد؟
نه فقط احساساتتو کشتی.
بسه بابا گریه نگن