منم دلیلش رو نمیدونم ولی حال ندارم
من دیروز از صبح خوابیدم تا ظهر ، از ظهر هم خوابیدم تا شب ...
اومدم کلیک ، فکر کردم نصفِ شبِ ، دیدم نَ هنوز ...
دوبارِ رفتم خوابیدم تا امروز ...
هنوز خودمو پیدا نکردم کِ هیچ ، فکر میکنم همه چی بدتر شدِ کِ بهتر نشدِ ...
کلا هیچی نمیدونم دیگِ ...
اینجوری فکر نکن .ادم باید تمام مشکلاتش رو با خانواده درمیون بذاره
پدر مادر حلال مشکلات بچه هاشونن محرم اسرارشونن
جوری تعریف کرد کِ انگار من مریض بودم اونکارو کردم ...
خوردم کرد پیشِ مامان بابا ...
حتی روم نمیشِ توی صورتِشون نگا کنم ...
فقط بهم گفتن ، دستت درد نکنِ ، ما تورو اینجوری بزرگ کردیم ؟؟ ...
انگار یِ جون ازم گرفتن ، دِلَم خالی شدُ میخواستم بمیرم اون لحظِ رو نبینم ...
معذرت خواهی کردم ، اما نشد ...
نه خب اشکال نداره بشینین حرفاتون رو بزنین کدورتی هم که پیش اومده رفع بشه
آخِ من اصلا حرف زدنم نمیاد کِ ...
من حتی وقتی داشت بلبل زبونی میکرد ُ حرفارو میزد ...
زبونم نچرخید بگم ، بخدا اینجوری نیست کِ دارِ میگِ ...
--------(((ببری خان)))--------
سلام بهتری؟
Silence
سلام بهتری؟
سلام عزیز ...
دروغکی آرِ ...
خودت خوبی ؟ ...
--------(((ببری خان)))--------
ای بابا
منم دروغکی اره خوبم
Silence
ای بابا
منم دروغکی اره خوبم
خوب میشم ، سایلنسِ دیگِ ، دیوونَست ...
تو چرا ببری ...
--------(((ببری خان)))--------
منم دلیلش رو نمیدونم ولی حال ندارم
Silence
منم دلیلش رو نمیدونم ولی حال ندارم
من دیروز از صبح خوابیدم تا ظهر ، از ظهر هم خوابیدم تا شب ...
اومدم کلیک ، فکر کردم نصفِ شبِ ، دیدم نَ هنوز ...
دوبارِ رفتم خوابیدم تا امروز ...
هنوز خودمو پیدا نکردم کِ هیچ ، فکر میکنم همه چی بدتر شدِ کِ بهتر نشدِ ...
کلا هیچی نمیدونم دیگِ ...
--------(((ببری خان)))--------
تو خونه نشین بلند تو برو بیرون دور بزن یه هوایی بخوره تو سرت
Silence
تو خونه نشین بلند تو برو بیرون دور بزن یه هوایی بخوره تو سرت
نمیشِ ببری ، کجا برم ...
اَشکام اَمون نمیدِ ، اینقدر کِ خودم خودم ُ نمیشناسم ...
دِلَم پُرِ ، جوری کِ توی گلوم اینقدر سنگینی میکنِ ، حس میکنم میخوام خفِ شم ...
--------(((ببری خان)))--------
هرجا فقط خونه نمون برو پاساژ برو پارک .کوه
Silence
هرجا فقط خونه نمون برو پاساژ برو پارک .کوه
اون احمق اومد برای خانوادم همه چیو گفت ...
کلِ دعوا رو کلمه بِ کلمه جز بِ جز ...
آبروم پیشِ مامان بابا رفت ...
از خجالتی مُردم پیشِشون ...
راضی بودم بمیرم نَ اینکِ نگاهاشون رو اون لحظِ ببینم ...
--------(((ببری خان)))--------
اینجوری فکر نکن .ادم باید تمام مشکلاتش رو با خانواده درمیون بذاره
پدر مادر حلال مشکلات بچه هاشونن محرم اسرارشونن
Silence
اینجوری فکر نکن .ادم باید تمام مشکلاتش رو با خانواده درمیون بذاره
پدر مادر حلال مشکلات بچه هاشونن محرم اسرارشونن
جوری تعریف کرد کِ انگار من مریض بودم اونکارو کردم ...
خوردم کرد پیشِ مامان بابا ...
حتی روم نمیشِ توی صورتِشون نگا کنم ...
فقط بهم گفتن ، دستت درد نکنِ ، ما تورو اینجوری بزرگ کردیم ؟؟ ...
انگار یِ جون ازم گرفتن ، دِلَم خالی شدُ میخواستم بمیرم اون لحظِ رو نبینم ...
معذرت خواهی کردم ، اما نشد ...
--------(((ببری خان)))--------
حالا ولش کن بلند شو خودتو جم جور کن
Silence
حالا ولش کن بلند شو خودتو جم جور کن
دو ساعت پیش زنگ زدم بِهش ، گفتم میخوام باهات صحبت کنم ...
گفت امروز وقت ندارم ...
برای فردا یِ ساعت هماهنگ میکنم ...
الان اصلا نمیدونم چرا بهش زنگ زدم یا چی میخوام بهش بگم ...
حس میکنم همش دارم خرابکاری میکنم ، نمیدونم خودمم ...
--------(((ببری خان)))--------
نه خب اشکال نداره بشینین حرفاتون رو بزنین کدورتی هم که پیش اومده رفع بشه
Silence
نه خب اشکال نداره بشینین حرفاتون رو بزنین کدورتی هم که پیش اومده رفع بشه
آخِ من اصلا حرف زدنم نمیاد کِ ...
من حتی وقتی داشت بلبل زبونی میکرد ُ حرفارو میزد ...
زبونم نچرخید بگم ، بخدا اینجوری نیست کِ دارِ میگِ ...
--------(((ببری خان)))--------
توکه هزار ماشالا خوش زبونی
Silence
توکه هزار ماشالا خوش زبونی
نَ ببری ، بُریدم ...
از دیوار صدا درومد کِ از من نَ ُ لال لال فقط نگاه میکردم ...
--------(((ببری خان)))--------
حالا ولش کن توی کامنت درست نیست هر چیزی رو بگی
Silence
حالا ولش کن توی کامنت درست نیست هر چیزی رو بگی
برام مهم نیست کِ میبینن یا نَ ...
ولی باشِ عزیز ...
اوهوم ، ولش کن ...
میگذرِ ...
ازت هم ممنونم مهربون ...
--------(((ببری خان)))--------
اره بابا ولش کن غصه نخور
مخلصیم
Silence
اره بابا ولش کن غصه نخور
مخلصیم
خب الحمدالله خوب شد ...
بهترم یعنی ...
فردا رو هم کنسل کردم قبل از اینکِ اون بخواد ساعت بهم بگِ ...
--------(((ببری خان)))--------
آفرین دمت گرم
Silence
آفرین دمت گرم
اوهوم ...
حرفامو بِش زدم ، خیلی خوشگل ُ ادبی ، جوابِشُ دادم ُ گفتم والسلام ُ قطع کردم ...
--------(((ببری خان)))--------
خوب کاری کردی یه بیلاخ هم بهش نشون میدادی
Silence
خوب کاری کردی یه بیلاخ هم بهش نشون میدادی
نَ خب من حرفِ زشت نمیزنم ولی چیزی میگم کِ بدتر از حرف ِ زشت باشِ براش ُ سنگین ...
حرفام کِ تموم شد ، میخواست دوبارِ صحبت کنِ کِ قطع کردم خودم ...
--------(((ببری خان)))--------
آفرین کار درست رو انجام دادی
Silence
آفرین کار درست رو انجام دادی
رودار بلافاصله زنگ زد بِ بابام ...
ولی جرئت نکرد چیزی بگِ ...
میخواست ببینِ رفتار بابام تغییر کردِ یا نَ باهاش ...
من بِ بابا گفتِ بودم کِ چِ چیزایی بِش گفتم ُ توی روش زدم کاراشُ ...
آرِ اینجور ، خلاصِ تموم شُد ...
--------(((ببری خان)))--------
الهی شکر .
Silence
الهی شکر .
آرِ عزیز ...
شکرش زیاد ...