لبخند تو آمیزهای از شرم و سکوت است
انگار لبت غنچهی باغ ملکوت است
من دست به سوی تو برآوردهام ای ماه
این مست درختیست که در حال قنوت است
این خاک به باران نگاه تو بهاریست
ای عشق بدون تو جهانم برهوت است
بر مستی ما خرده مگیرید رفیقان
این سکر تماشای جلال و جبروت است
پرسیدیام از عشق و جوابی نشنیدی
پژواک صدای تو سکوت است، سکوت است