دلم می‌خواست در مربع کوچکی
از گذشته حبس می‌شدم !
جایی میان آغوش مادر...
گوشه‌ی امنی مانند بازوان محکم پدر !
خانه‌ی عشقی که هیچ طوفانی تکانش نمی‌داد...
و سرسختانه فقط در حال نواختن...
آهنگ خوشبختی بود ....!

بازنشر

موردی برای نمایش وجود ندارد.