‏من بلد نیستم
"شب‌آشیان شب‌زده" صدات کنم،
یا حتی "چکاوک شکسته‌پر"؛
تو از چشمام بخون
که "رسیده ام به ناکجا"، بیا و "مرا به خانه ام ببر".