‌از جنون، این عالمِ بیگانه را گم کرده‌ام
آسمان سیرم، زمینِ خانه را گم کرده‌ام

نه من از خود نه کسی از حالِ من دارد خبر
دل مرا و منْ دلِ دیوانه را گم کرده‌ام

در چنین وقتی که بی‌پرواز شد زلفِ سخن
از پریشان خاطری‌ها، شانه را گم کرده‌ام

صائب تبریزی
دیدگاه غیرفعال شده است.