اے عطرِ نیستی! ز کِه گیرم سُراغِ تو؟
با من، ببین چهها که نکرد اشتیاقِ تو!
بادے وزید و یادِ تو را شرحه شرحه کرد
سیپاره کرد کوهِ دلم را فراقِ تو
این برف، ردّ پایِ پلنگانِ گُمشدهست
حرفے بزن! کجایِ جهان شد محاقِ تو؟
باقیست او و اَشهدُ اَن لا الهَ...
آه!
این باد را چه غم، که بمیرد چراغِ تو؟
ما کیستیم؟ اے شبِ توفانیِ عدم!
جز شاخههاے خشکِ درونِ اجاق تو!
اے یادِ تو، دُعایِ فراموشے و سکوت!
آغوشِ گریه پُر شده از اتفاقِ تو ...
✍🏻 #عبدالحمید_ضیایی
🎙 #رضا_پیربادیان