عشق جمال جانان دریای آتشین است
گر عاشقی بسوزی، زیرا که راه این است

جایی که شمع رخشان ناگاه برفروزند
پروانه چون نسوزد کش سوختن یقین است

چندین هزار رهرو دعوی عشق کردند
برخاتم طریقت منصور چون نگین است
/
( عطار نیشابوری )
/



... !/


گر سِرّ عشق خواهی، از کفر و دین گذر کن
کانجا که عشق آمد، چه جای کفر و دین است؟

پسند

موردی برای نمایش وجود ندارد.

بازنشر