بتاب
ای خوبِ من امروز
بتاب
چون آفتابی گرم
که بی تو
سرد و بی جان و پریشان، خاطرم این دَم
و خانه
خالی و دلگیر
و بی اندازه غرقِ غم
که قلبم می زند پَر در فرازِ آسمانِ بودنت اینک
بخند
ای خوبِ من امروز
که لبخند تو و احساسِ شیرینت
برای زخمِ دلتنگیِ من مرهم
تو را من دوست میدارم
هزاران بار
هزاران بار می گویم

پسند

بازنشر