Atousa

درونگرام ولی گاهی شیطنتم گل میکنه ..تنهاییرو دوس دارم وبه ورزش شنا مط.. بیشتر

Atousa
۴۱۹ پست
۱۴۵ دنبال‌کننده
۴۴,۰۵۵ امتیاز
زن، متاهل
خوشحال
شنا مطالعه اشپزی
قد ۱۶۸

تصاویر اخیر


[ امروز که در هوایِ پَرمیزند دلم 

 ای مهربانِ من،تو کجایی و من کجا...؟ H




ﺗﻮ ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﯾﺎﺩ می‌دهی ﭼﻄﻮﺭ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﮐﻨﻨﺪ .
ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﯽ‌ﮐﻨﯽ ، ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ؛ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﯽﮐﻨﯽ ، ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻧﺤﻮﻩی ﻣﺤﺘﺮﻣﺎﻧﻪ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﻣﯽﺁﻣﻮﺯﯼ ؛ 

ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﺑﻄﺖ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪﺍﻧﻪ ﻇﺎﻫﺮ ﻣﯽﺷﻮﯼ ، ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﯾﺎﺩ ﻣﯽﮔﯿﺮﻧﺪ که ﺑﺎﻓﺮﺩ ﺗﻮﺍﻧﻤﻨﺪﯼ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯽ آدم‌ها ﺭﺍ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺩﻫﯽ؟
ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﺗﺤﻮﻝ ﺁﻧﻬﺎ 
اﯾﺠﺎﺩ ﺩﮔﺮﮔﻮﻧﯽ ﺩﺭ ﺧﻮﺩﺕﺍﺳﺖ 

#بهادادن
باید بهای هر چیزی را بپردازید..
شما باید کاری کنید تا تغییری ایجاد شود برخی می خواهند کاری نکنند ولی زندگیشان تغییر کند..
تا شما ورزش نکنید بدنتان ورزیده نخواهد شد ... تا درس نخوانید نمیتوانید دانشگاه بروید...

تا ارتعاش درست ندهید تا عبارت تاکیدی نگویید تا احساستان راخوب نکنید تا باورهایتان را تغییر نکنید اهداف شما به سرانجام نمی رسد..
احساستان را عالی کنید تا اتفاقات عالی بیافتد....
هیچ چیزی اتفاقی رخ نمیدهد..

بازنشر کرده است.



شیوه ی ثبت سفارشات شما به کائنات چگونه است؟

تصور کنید برای سفارش غذا با یکی از نزدیک ترین و در دسترس ترین رستورانِ(منظور: همان کائنات)محل زندگی خود تماس میگیرید.

آیا در حین سفارش میگویید:
من زرشک پلو؛چلو مرغ زعفرانی؛قرمه سبزی؛دو عدد نوشابه و یک عدد دوغ نمی خواهم؟

یا خیلی واضح و شفاف می گویید:
من 2عدد پیتزا مخلوط؛یک عدد کباب کوبیده؛ سه عدد سالاد اندونزی و سه عدد دلستر "میخواهم"؟

درواقع شما از چیزی سخن می گویید که مطمئنید آن چیز هدف شماست.
و همیشه چیزی را سفارش میدهید که آن را "واقعاً" می خواهید.
از سایر نخواسته ها و حتی عنوان آن به فروشنده یا سفارش گیرنده می پرهیزید.

پس چرا هنگام جذب خواسته هایتان؛ در افکار و درون خود و یا نزد دیگران و کائنات از مشکلات خود و نخواسته های زندگیتان حرف میزنید؟

برایتان خنده دار نیست اگر به فروشنده نام تک تک کالای موجود در مغازه را بگویید که : من فلان و هزارچیز دیگر را نمی خواهم؟

پس چگونه در هنگام ثبت سفارش به کائنات می گویید:
من نمی خواهم فلان بیماری..فلان رفتار عشقم و فلان کار و فلان مدل زندگی و فلان و هزار چیز دیگر نصیبم شود؟

در هر موردی سعی کنید نجواهای درونی یا سخن با سایرین درباره ی خواسته ها و داشته هایتان باشد

و همیشه  شاکر موهبت ها و نعماتی که دارید باشید.

بازنشر کرده است.

 امروز فرشتگان برایتان توصیه هایی دارند:

1 ) هر روز صبح، پنج مورد از داشته هایتان را بنویسید و بخاطرشان شکرگزاری کنید و یا حداقل به آنها بیندیشید.

2 ) در طول روز چیزهایی را برای قدردانی پیدا کنید بطور مثال به شرایط خوبی که ممکن است در منزل و محیط کار ، خانواده ، مسیر اهدافتان و غیره دارید بیندیشید.

3 ) هر روز حدود 15 دقیقه به تجسم رویاهایتان بپردازید.

4 ) هر شب قبل از خواب در مورد خوشایندترین اتفاقات زندگی خود بیندیشید و بابت آنها قدردانی و سپاسگزاری کنید

5 ) کائنات را باور داشته باشید و تصدیق کنید!
درخواست کرده و اعتماد داشته باشید که خداوند و فرشتگان همواره با شما و در کنارتان هستند!


هر روز صبح به محض بلند شدن 
این جمله رو تکرار کن

امروز یک روز معجزه آسا هست برام، من برای آیندَم هیجان زده هستم، قراره یه معجزه برام اتفاق بیوفته، خدایاشکرت امروز هفت تا جذب عالی دارم"

دوستي مي‌گفت :
خيلي سال پيش که دانشجو بودم، بعضي از اساتيد عادت به حضور غياب داشتند ...

تعدادي هم براي محکم کاري دو بار اين کار را انجام مي‌دادند. ابتدا و انتهاي کلاس ... که مجبور باشي تمام ساعت را سر کلاس بنشيني ...

هم رشته‌اي داشتم که شيفته يکي از دختران هم دوره‌اش بود؛ هر وقت اين خانم سرِ کلاس حاضر بود، حتي اگر نصف کلاس غايب بودند، جناب مجنون مي‌گفت : استاد همه حاضراند !

و بالعکس اگر تنها غايب کلاس اين خانم بود و بس، مي‌گفت : استاد امروز همه غايب‌اند ...!
هيچ کس نيامده ...!


در اواخر دوران تحصيل با هم ازدواج کردند و دورادور مي‌شنيدم که بسيار خوب و خوش هستند ...

امروز خبر دار شدم که آگهي ترحيم بانو را با اين مضمون چاپ کرده است :
" هيچ کس زنده نيست ... همه مردند ...! "

شايد عشق همين باشد ...
مشاهده ۳ دیدگاه ارسالی ...

 یک کشیش، خود را شبیه به یک شخص فقیر و بی‌ خانمان با لباس‌های ژولیده در می آورد و روزی که قرار بوده اسمش به عنوان کشیش جدید یک کلیسای ده هزار نفری اعلام شود با همین قیافه به کلیسا می رود... خودش ماجرا را این طور
 تعریف می کند: 
نیم ساعت قبل از شروع جلسه به کلیسا رفتم، به خیلی ها سلام کردم اما فقط ۳ نفر از این همه جمعیت جواب سلام من را دادند... به خیلی ها گفتم، گرسنه هستم اما هیچ کس حاضر نشد یک دلار به من کمک کند... سپس وقتی رفتم در ردیف جلو بنشینم، انتظامات کلیسا از من خواست که از آن جا بلند شوم و به عقب برگردم... به هر حال وقتی شبان کلیسا اسم کشیش
 جدید را اعلام می کند، 
تمام کلیسا شروع به کف زدن می کنند
 و این مرد ژولیده از جای خود بلند 
می شود و با همین قیافه به جلوی کلیسا
 دعوت می شود... مردم با دیدن او سرهایشان را از خجالت
 خم می کنند، عده ای هم گریه می کنند
 و این مرد سخنانش را با خواندن بخشی از انجیل آغاز می کند:

گرسنه بودم، غذا دادید... تشنه بودم، آب دادید... مریض بودم به عیادتم آمدید... خیلی ها به کلیسا می روند، اما شاگرد و پیرو راستین عیسی مسیح نیستند... خدا به دنبال جمعیت نیست، 
خدا به دنبال دستیست که کمک می کند،
 قلبی که محبت می کند، 
چشمی که برای دیگران نگران است
 و پایی که برای ناتوانان برداشته 
می شود.




دزده میره بانک برای دزدی؛
کارش که تموم میشه رومیکنه به یکی از مشتریا میگه:تو دیدی من دزدی کردم؟
طرفم میگه آره!
دزدم با اسلحه میکشتش!
بعد دزده، رو میکنه به یه زن و شوهر
میگه: شما دیدین من دزدی میکردم؟ 
مرده میگه: نه آقا من ندیدم ولی زنم دید !!!!!!!!!!! 

ﺳﺮﻋﺖ ﮔﯿﺮ ﻣﺘﺤﺮﮎ ﭼﯿﺴﺖ؟؟؟؟؟
ﺧﺎﻧﻢ ﻫﺎﯾﯽ ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ ﻫﺎﯾﯽ ﻣﺜﻞ ﺳﺎﭘﻮﺭﺕ ﻭ ﻣﺎﻧﺘﻮﯼ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﺮ ﺧﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﻗﺪﻡ می زنند ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ به کاهش سرعت اتومبیل ها کمک می کنند ... از این رو به ﺁﻧﻬﺎ ﺳﺮﻋﺖ ﮔﯿﺮ ﻣﺘﺤﺮﮎ ﮔﻔﺘﻪ می شود.
حالا هی گیر بدین. بابا گیر نده، اینا همیار پلیسن
مشاهده ۴ دیدگاه ارسالی ...

"پسری به دختری ریاضی درس میداد...!

او را بوسید و دوباره باز بوسید و گفت به این عمل جمع میگویند!

دختر پسر را بوسید...!

پسر گفت یکی از بوسه های من کم شد به این عمل تفریق میگویند!!!

بعد همدیگر را به اغوش کشیدندو یکدیگر را بوسیدند و گفت :
به این عمل ضرب میگویند..!!!

ناگهان پدر دختر امد...!

پسرک را تکه تکه کرد و گفت این عمل را تقسیم میگویند...!

سپس خشتک پسر رابر روی سرش کشید و جوری بر سرش کوبید که سرش تا کمرش خم شد و گفت این عمل را صورت در مخرج میگویند...!

دیدید چقدر ریاضی شیرین است...

‏ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﻋﺪﺩ 10 ﻣﻬﻤﻮﻧﯽ ﻣﯿ‌ﮕﯿﺮﻩ ﻫﻤﻪ ﻋﺪﺩﺍ ﺭﻭ 
ﺩﻋﻮﺕ ﻣﯿ‌ﮑﻨﻪ 1، 2، 3، 4، 5، 6، 7، 9 و 0 ﺑﻪ ﺟﺰ ﻋﺪﺩ 8. ﭼﻮﻥ ﺍﺯ ﻋﺪﺩ 8 ﺍﺻﻦ ﺧﻮﺷﺶ نمیومد. 
ﺧﻼﺻﻪ ﺷﺐ ﻣﻬﻤﻮﻧﯽ می‌رسه ﻭ ﻋﺪﺩ 10 ﻣﯿﺎﺩ 
ﺑﺒﯿﻨﻪ ﻣﻬﻤﻮﻧﺎ ﭼﯿﺰﯼ‏ﮐﻢ ﻧﺪﺍﺭﻥ ﮐﻪ ﯾﻬﻮ ﭼﺸﻤﺶ ﻣﯿﻮﻓﺘﻪ می‌بینه ﻋﺪﺩ 8 ﺩﺍﺭﻩ ﻭﺳﻂ ﻣﻬﻤﻮﻧﺎ می‌رقصه.
ﻣﯿﺎﺩ ﻭﺳﻂ ﻭ ﯾﮑﯽ می‌خوابونه ﺯﯾﺮ ﮔﻮﺵ 8 می‌گه: 
ﮐﯽ ﺗﻮﺭﻭ ﺩﻋﻮﺕ ﮐﺮﺩﻩ؟ ﻣﮕﻪ ﻣﻦ ﻧﮕﻔﺘﻢ ﺗﻮ ﺣﻖ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﺑﯿﺎﯼ؟

‏ﻋﺪﺩ 8 ﻫﻤﯿﻨﻄﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺍﺷﮏ ﺗﻮ ﭼﺸﻤﺎﺵ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﺑﺎ ﺑﻐﺾ ﻋﺪﺩ 10 ﺭﻭ ﺑﻐﻞ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ:
ﻣﻦ ﺻﻔﺮﻡ ﺩﺳﺘﻤﺎﻝ ﺑﺴﺘﻢ ﺩﻭﺭ ﮐﻤﺮﻡ ﻭﺍﺳﺘﻮﻥ ﻋﺮﺑﯽ ﺑﺮﻗﺼﻢ ... 

بیاید زود قضاوت نکنیم

یه شونه داشتم که خیلی ازش راضی نبودم، زیادی بزرگ و خشن بود ولی به هر حال ازش استفاده میکردم. چند وقت پیش رفتم سفر، از سفر که برگشتم دیدم شونه نیست. توو اتاق هتل جا گذاشته بودمش. رفتم یه شونه دیگه خریدم، این یکی خیلی بهتر بود خوش دست بود اندازه اش مناسب تر بود خیلی از خریدش راضی بودم...
چند روز پیش که کوله پشتیمو می گشتم شونه قبلیم توو یکی از جیباش پیدا شد، یه نگاهی بهش انداختم: بد شکل تر و نامناسب تر از قبل به نظر میومد. 
با خودم فکر کردم اگر این شونه گم نشده بود ازش همچنان استفاده میکردم و به فکر خریدن یه شونه جدید نمی افتادم! بهش گفتم مرسی که گم شدی!
گاهی از دست دادن چیزی که داریم باعث بدست آوردن یه چیز بهتر میشه...سخته می دونم... ولی با دلتنگیش کنار بیاید، توو پیچ بعدی یه اتفاق بهتر منتظرتونه




#تکنیک_تغییر_باور

هر روز کمی وقت بگذارید تا خود درونی تان را آماده کنید.
روزتان را با بیان جملات تاکیدی مثبت شروع کنید. 
درتمام طول روز آن ها را در ذهن خود مرور کنید و اجازه ندهید افکار منفی وارد ذهن تان شوند بگذارید کمک تان کنم این کار را شروع کنید پس با من تکرار کنید
طوری بگید که به آن ها باور دارید.

من خوشبخت هستم  ،من ثروتمند هستم ،من با استعداد هستم  ،من خلاق هستم  ،من بخشیده شده ام  ،من آزاد هستم  ،من با ارزش هستم ،من شایسته هستم ،من باهوش هستم ،من قوی هستم  ،من زیبا هستم ،من جذاب هستم  ،من فوق العاده هستم من شجاعانه و فوق العاده آفریده شده ام.،من بنده ی خداوند بلند مرتبه هستم  ،من روح الهی دارم ،من به همان کسی تبدیل خواهم شد که خدا مرا برای آن آفریده  ،من قطعا پیروز هستم.
مشاهده ۷ دیدگاه ارسالی ...

#تزریق_انرژی_مثبت 

ﺗﮑﺮﺍﺭ کنی
من پر از شور و شوق و امیدم
ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺗﻮﻓﯿﻖ ﺍﻟﻬﯽ ﺍﺳﺖ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﻣﯽﺁﯾﺪ ﻭ ﺷﮕﻔﺘﯽﻫﺎ ﺍﺯ ﺣﺮﻛﺖ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﻰﺍﻳﺴﺘﻨﺪ.

پروردگارا سپاسگزارم