در نهایت
همه آدمهای خوبِ زندگی "یک طرف" اما آنکه سكوتت را میفهمد چیز دیگری است.
در زمانهای که شاید حرفهایت را کمتر کسی درک کرده باشد، شنیدنِ سکوت از چشمهایت كارِ هركسى نيست.
همه آدمهای خوبِ زندگى همانقدر خوباند و دوست داشتنی اما
بعضیها جوری نگاهت را میخوانند که خودت
انگشت به دهان میمانی!
این گروه از آدم ها، معجون های زندگی هستند؛ مواظبشان باشیم...
زندگی
گرمی دلهای به هم پیوسته است
تا در آن دوست نباشد،
همه درها بسته است...
«تا حالا شده دلت برای خودت تنگ شه؟
تا حالا شده حس کنی دیگه خودت نیستی و خیلی وقته بدنتو ترک کردی؟
خیلی وقته دیگه چیزای ساده حالتو خوب نمیکنه، خیلی وقته که خوب نخوابیدی،
جای یه نفر تو زندگیت خالی شده و اون یه نفر خودتی.
فقط ازت میخوام باز لبخند بزنی، به هیچی فکر نکنی و فقط به این فکر کنی که چه قدر خوبی، به روزایی فکر کن که قلبتو اسون دادی، به لحظه هایی فکر کن که اشک خودتو دراوردی.
چند روز از خودت مراقبت کن، چند روز فقط سعی کن به خودت مهربونی کنی، ارومش کنی، حالشو بهتر کنی، چند روز فقط خودت»
یک زمان هایی را فقط برای
عزیزانت باش ،
فقط برای آنها بخند ،
با آنها حرف بزن ،
درد دل هایشان را بشنو
و تسکینِ بی قراری و دردهایشان باش ...
توجهت را از جهانی دریغ کن
و به کسانی بده که شایسته ی نگاهِ تو اند ،
که ذره ای از توجه و محبتِ تو ،
حالشان را بهتر می کند ،
همان هایی که تو را با تمامِ کاستی و تفاوت هایت پذیرفته اند ،
که تمامِ لحظه هایی که به یادشان نیستی
به یادِ تواند و هوایت را دارند
کسانی که صادقانه تو را ، بخاطر خودت دوست دارند ...
برای زمان و نگاه و احساسِ خودت ارزش قائل باش
و برای هر غریبه ای خرجشان نکن
به کسانی فکر کن که محتاجِ نگاهِ تواند ،
که غیر از تو کسی را ندارند ،
که تو را بیشتر از تمامِ جهان ، دوست دارند ...
تکرار پست پنچ سال پیش
قرار بود یکی از میان شما
برای کودکانِ بی خوابِ این خیابان
فانوسِ روشنی از رویای نان و ترانه بیاورد.
قرار بود یکی از میانِ شما
برای آخرین کارتُن خوابِ این جهان
گوشه ی لحافی لبریز از تنفس و بوسه بیاورد.
قرار بود یکی از میانِ شما
بالای گنبدِ خضرا برود،
برود برای ستارگانِ این شبِ خسته دعا کند.
پس چه شد چراغِ آن همه قرار وُ
عطرِ آن همه نان وُ
خوابِ آن همه لحاف؟
من به مردم خواهم گفت
زورم به این همه تزویرِ مکرر نمی رسد.
حالا سال هاست
که شناسنامه های ما را موش خورده است
فرهاد مُرده است
و جمعه
نامِ مستعارِ همهی هفته های ماست.
شبتون ماه
آدمی كه از يه جايی به بعد
فقط سكوت ميكنه،
تبديل به يه آدمِ آروم نشده؛
فقط خسته شده از جنگيدن!
اونجايی كه منتظرِ جنگيدنش بودی،
ولی ديدی فقط يه لبخند بهت زد،
بدون روزِ رفتنش نزديكه!
آدما وقتی باهات ميجنگن،
يعنی براشون مهمی،
و وقتی ديگه نسبت بهت بیتفاوت ميشن،
يعنی دارن زندگی كردن بدون تو رو
به خودشون ياد ميدن ...
شبتون ماه
آدم ها در زندگی
آهنگ هایی دارند برای روز مبادا
برای روزهای سرد ..!!
برای تب کردن هایی که پینیسیلین
هم درمانش نیست
برای روزهایی که بین این همه
چیز در دنیا
تنهایی میشود انتخاب اول و آخر
برای روزهای
سرگشتگی که دلیلش تا ابد
مسکوت خواهد ماند
برای روزهایی که تقویم
به آنها میگوید روزهای دونفره ...
برای روزهای دلتنگی
برای انتظار
برای غروب جمعه ...
و تو باید یک نفر را داشته باشی
که آرامِ جانِ بیقرارت باشد.
به وقتِ خوب نبودنِ احوالاتت
دانه دانه دلتنگیهایت را از شانه هایِ
سنگینت بردارد.
تا آرامشِ روحِ متلاشی شدهات شود.
و تو باید به دور از هیاهویِ شهر
یک را کنجِ دلِ زندگی ات داشته باشی
که به دل و دوست داشتنش تکیه کنی،
کسی که دوست داشتنش
به این راحتیها تمام نشود.
که اگر پیشَش هر کسی باشی
و در هر لباس و موقعیتی،
امنیتِ بودنش گرمایِ مطبوعی
زیرِ پوستِ زندگی ات ببخشد.
کسی که برایت با همه ی آنهایی که
دیده ای فرق کند
مثلِ روح و جانت تمام
و کمال دوستش داشته باشی.
و تو این یک نفر را از همه یِ این دنیا
و آدمهایش طلبکاری.....
عاشق که میشوی تمام جهان نشانه معشوقهات دارند، یک موسیقی زیبا
یک فنجان قهوه ی تلخ، یک خیابان خلوت و ساکت،
به آسمان که نگاه میکنی کبوترانی که پرواز میکنند همه تو را امید میدهند،
حتما که نباید هدهد خبری بیاورد، گاهی کلاغی هم از معشوقهات پیام دارد..
جهان عاشقی زیباست آنقدر زیباست که آواره شدنش هم زیباست،
مردن در عاشقی هم زیباست..!
دیگه باید بیدار شی،
فکر کن که همهاش یه خواب بوده، یه کابوس وحشتناک، ولی هرچی بوده تموم شده و
تو هنوز زندهای..
من آدمهای زیادی رو میشناسم که روزهای خیلی سختی رو گذروندن، آدمهایی که تنهایی رو دیدن، آدمهایی که شکست خوردن، آدمهایی که توی تاریکی موندن، سقوط کردن و آزار دیدن،
اما دوباره روی پاهاشون وایسادن و از نو شروع کردن..
وقتش رسیده که بلند شی و دست و صورتت رو بشوری و هرچیزی که آزارت میده رو فراموش کنی..
فراموش کردن سخته، همه این رو میدونیم، اما این بهترین کاریه که میتونی انجام بدی...
شبتون ماه
گاهی اوقات باید تمامِ مشغله هایت را زمین بگذاری ، سراغِ بهترین آدم های زندگی ات بروی و برایِ بودن و برایِ خوب بودنشان از آنها تشکر کنی .
بگویی چقدر دوستشان داری و چه خوب که هستند و انگیزه ی خوشبختیِ تو اند ، چه خوب که با نگاهی ، لبخندی یا کلامی ؛ دلت را به بودنت گرم می کنند .
بعضی ها ، شبیهِ معجزه می مانند . جوری نگاهت می کنند ؛ که عاشقِ خودت می شوی ، جوری صدایت می کنند ؛ که جان می گیری و جوری هوایت را دارند ؛ که خیالت از تمامِ راه هایِ رفته و نرفته ی زندگی ات تخت می شود .
با حضورشان ؛ نه از تاریکی می ترسی ، نه از سقوط ... و نه از گم شدن !
بعضی آدم ها ، با تمامِ جهان فرق دارند ، آمده اند تا لایقِ خالصانه ترین عشق و صادقانه ترین احساس باشند .
تا باشند ، انگیزه باشند و تو را خوشبخت ترین آدمِ رویِ زمینت کنند .
بعضی ها ، بزرگ ترین دلخوشیِ آدم اند ؛
همین که هستند خوب است ، همین که بمانند ، کافی ست !
شاید تلخ ترین حرف هایی که یک آدم با گوش های خودش می شنود همین بهانه هایی است که طرف مقابلش برای جدایی و رفتن می آورد...
لعنتی ها یک دفعه ورق دلشان زیر و رو می شود و تو فقط با چشم های بهت زده و دهان باز بارِ حرف هایی را می شنوی که اصلا انتظارش را نداشتی...
( بگذار بروم این رابطه به جایی نمی رسد...مطمئن باش بهتر از من ، خیلی زیاد است...برایت آرزوی خوشبختی دارم هر جا که باشی)
خب میخواهید زندگی جدیدی را شروع کنید و ما اینقدر زود دلتان را زدیم دیگر این بحث ها و این نصیحت های مزخرف بچه گانه دلیلش چیست؟
مثلا میخواهید شبیه یک آدم روشنفکر جدا شوید؟
راه باز است و جاده هم تا دلتان بخواهد دراز...اما،
قضیه این است که ما مثل شما پشت سر هم عشق عوض نمیکنیم عزیزِ من..
ما دل داده بودیم، همین...
بازی کردید با لحظه هایمان... با عشق... با آن همه امیدواری.
زمین گرد است منتظر باشید...
یک روز با لذت می شنویم صدای گریه هایتان را....!
لطف کنید تا شورای نگهبان تایید صلاحیت نکرده
تبلیغ نکنید و دور از انسانیت است
باور کنید افکار پوچ خودتان را به دیگران دیکته نکنید
خدا را در نظر بگیرید
و نصایح امام نظامی ها نباید در سیاست دخالت کنند
من همجنس خودم میشناسم
و رای هر کس بخودش ربط داره
کسی هم رای نده قابل احترامه والسلام
اهل بشارت را را بشارتی بس باشد