تو به یک بوسه مرا
شراب نابم بشوی...
وای به روزی که گنجشک ها
سلطان عقابها شوند...
دوستی با هر که کردم بلبل نیرنگ بود
ظاهرش اهل خلوص و باطنش صد رنگ بود
بعضی رابطه ها هم اینجوریه که
میدونی باهاش به جایی نمیرسی
ولی چون حال دلت باهات خوشه
ادامه میدی...
رازیست بین نگاه تو
و ذوق چشمان من برای نگاهت...
قاب تصویر تو
نقش بسته بر روح و روانم...
چه راز مگویی دارد
برق چشمانت هنگام دیدار...
درون سینه ام
جز نام تو
فریاد کسی نیست...
و چه اتفاق خوبی
که دلم خانه عشق تو شد
و یک تو شدی خلاصه همه دنیا
برای دل عاشق من
دلت که شکست
تازه مشتری خدا میشوی
تازه جنسی داری که خدا
بد جوری خریدار آن است...
تو زندگیم یاد گرفتم
کسی که میخواد از زندگیم بره
دو دستی هلش بدم . یه تاکسی دربستم براش بگیرم
هیچ نیازی هم به صحبت کردن نیست...
بعضی روزها داشتن یه دوست
که آرومت کنه و کنارش حالت خوب باشه
بزرگترین نعمت خداست .ممنونم که هستی دوستم
من آرامش کنار تو بودن رو
با تمام آدمهای دنیا عوض نمی کنم
بودنت با ارزشترین
ثروت این روزهای منه...
بی تو تحمل این
روزهایم نشدنی بود ...