کمی آهسته...
به جای نابغه، خوشبخت تربیت کنیم!
چندی ست که خانواده ها در این تب و تاب افتاده اند که کودکمان را فلان کلاس و بهمان موسسه ثبت نام کنیم تا نابغه شود.و بعد از کلی رفت و امد نتیجه ای جز خشم و اضطراب و افسردگی برای کودکشان ندارد.
گیریم که کودک شما بتواند یک عدد 8 رقمی را در یک عدد 5 رقمی ضرب کند و جوابش را در یک صدم ثانیه بگوید، یا بتواند در 15 سالگی لیسانس بگیرد، یا حافظ کل دیوان حافظ و سعدی و مولانا شود....
آن وقت می تواند درست زندگی کند؟از زندگی لذت ببرد؟ مسایلش را حل کند؟ درست تصمیم بگیرد؟ دوست پیدا کند؟ اصلا می تواند بخندد؟
کودکان ما نیازی به نابغه شدن ندارند،
اما نیاز دارند که بدانند چگونه زندگی کنند.
نیاز دارند که توانایی هایشان را بشناسند و بتوانند آنها را بکار گیرند.
حقشان نیست بار آرزوهای از دست رفته ما را به دوش بکشند و کودکی شان فدای خواسته های ما شود.
حقشان این است که مطابق شخصیتشان پرورش داده شوند.
حقشان این است که شاد باشند و از زندگی لذت ببرند
مردها و زنها وقتی عصبانی میشوند
مردها را عصبانی نکنید!!
وقتی مردها عصبانی میشوند قابلیت انقباض عضلاتشان به مراتب بالا میرود و توانایی کتک زدن انها بیشتر میشود
مردها در عصبانیت فقط دوست دارند از موضوع فرار کنند. انها به حل مسئله فکر نمیکنند تلاش نکنیم تا متقاعدشان کنی
اکثر مردها در عصبانیت شخصیتی بد بین ..نا مهربان دارند..فقط یک راه دارد
سکوت کنید.
وقتی سکوت کنید زودتر ارام میشوند.وقتی ارام شدند راحت تر متقاعد میشوند
زن ها را عصبانی نکنید!!
زنها وقتی عصبانی میشوند قدرت جسمیشان از بین میرود اما به همان ترتیب قدرت زبانی بالایی دارند .
یک زن در عصبانیت تمام بدی هایی که در طول عمرش به او کردید را در پنج دقیقه طوری جلوی چشمانتان میاورد که باور نمیکنید
غرزدن از ویژگی های بارز همه زنان است. یک زن را وقتی عصبانی کردید عواقبش را تا یک هفته و گاهی تا یک ماه باید بپذیرید.
زنها ماجرای عصبانیتشان را در تمام این مدت با خود حمل میکنند
یک شبِ مهتاب
مردمانِ زیادی سازهایشان را بر میدارند
زیباترین آهنگها را مینوازند
تا من عاشقانهترین شعرم را برایت بخوانم
تا تو مستِ عطرِ شب بو ها،
تا تو عاشق یک دسته گلِ یاس شوی
و تو خواهی دید
که تمامِ دنیا بیدار مانده است
تا به آغوشم بیایی
و من دیوانه وار بگویم
"دوستت دارم"
بودن های نصفه و نیمه ادمها به هیچ دردتان نمیخورد!
خودتان را گرفتار همچین افرادی نکنید..
همانها که نه میشود گفت دارینشان و نه میشود گفت ندارینشان. ...
دیشب من و پروانه سخن میگفتیم
گاه از گل و گه ز شمع، میآشفتیم
شد صبح نه پروانه به جا ماند و نه من
گل نیز پر افشاند که ما هم رفتیم...
خـــوشبختی
بجز این نیست
که تو فرصت این را داری
یک روز دیگر نیز به همه
عزیزانت ســـلام بگویی
و با انرژی تمام به آنها بگویی
که دوستشان داری ...
وقتی با 1 انگشت به سمت کسی اشاره می کنی و مسخرش می کنی
اگر خوب به دستت نگاه کنی 3 تا انگشتت به سمت خودته
موهایت
ادامه ی یک رودخانه است
و دستانت
ادامه ی یک درخت
شانه هایت
کوه پایه است و
چشمانت
ادامه ی خورشید
قلبت
انارِ ترک خورده ی کوردستان و
نامت
ادامه ی یک گیاه است
که در زمستان می روید
گریه ات
ادامه ی دریاست
و خشکی های بعد از آن
خنده ات
ادامه ی شعرِ پل الوار است
وقتی
که تو را به جای تمامِ زنانی که ادامه نداده ام
ادامه می دهم
نگاه که می کنی
نگاهت ادامه ی یک پنجره است
و چشم که می بندی
چهره ات
ادامه ی دیوار چین
حرف که می زنی
صدایت
ادامه ی آواز پرندگان است
وقتی که شب خاموششان کرده است
و لب که می بندی
سکوتت ادامه ی کویر
تو ادامه ی همه چیز هستی
و سطر آخرِ هر شعر عاشقانه
در تو به پایان می رسد
با ادامه ی این شعر راه برو
با ادامه ی این شعر نگاه کن
با ادامه ی این شعر حرف بزن
عاشق شو
ببوس
با ادامه ی این شعر زندگی کن
تو
ادامه ی من هستی
هیچ وقت بابت عشق هایی که نثار دیگران کرده اید و بعدها به این نتیجه رسیده اید ذره ای برای عشق شما ارزش قائل نبوده اند، افسوس نخورید... شما آن چیزی را که باید به زندگی ببخشید، بخشیدید؛
و چه چیزی زیباتر از عشق ... هر رنج دوست داشتن صیقلی ست بر روح؛ و با هر تمرین دوست داشتن،
روح تو زلال تر می شود ...
دلم نه عشق میخواهد نه دروغ های قشنگ، نه ادعاهای بزرگ نه بزرگ های پر ادعا
دلم یک فنجان قهوه داغ میخواهد و یک دوست که بشود با او حرف زد و پشیمان نش ...
خداوند... انگار بعضیها را ،خیلی با حوصله آفریده!
از عشق ،از محبت،صبر،وفاداری،معرفت به مقدار زیاد در وجودشان گذاشته...
اصلا این بعضیها انگارصرفا برای خوب شدن حالمان آمدهاند... نه نقش بازی میکنند
نه ادا در میآورند،
وقتی تمام درها به رویت بسته میشود، یک نگاهشان کافیست برای روزها آرامشت
یک حرفشان یک خندهشان کافیست تا غصه از در و دیوار زندگیت پاک شود
شانهشان را که داشته باشی انگار تمام دنیا را یک جا داری
بینهایت تکیهگاهند... عجیب پناهگاه...
بیتوقع به دردت گوش میکنند.
و بیانتها حس خوب میبخشند.
باور کنید
اینها خیلی با حوصله آفریده شدهاند
فرقی نمیکند
پدر ،مادر ،همسر،دوست یا...
اگر یکی از اینها را ، کنارتان دارید
خوشبختید!
قدرش را خیلی بدانید ...
برای خوشبخت بودن
فرش قرمزلازم نیست!
نیازی به فریادحوادث نیست
موسیقی وباران
برای دلخوشی کافیسـت
سلامی به پدر
نگاهی به خواهرکافیسـت
برای خوشبخت بودن
سهم من که نیستی
سهم قصه های من بمان
سهم فکر من
عاشقانه های من
سهم خواب دستهای من بمان
از کنار من که رفته ای
از خیال من مرو
ما با هم دو استکان چای نوشیدیم
و این جمله شعر نیست
استکان در آن به معنی استکان است
و چای استعاره از هیچ شرابی نیست.
خواستم بگویم
اوست که مرا مست میکند
سرد هست هوا
بی تو.............
دستانت کجایند؟؟!!