بی تو حتّی
مهربانی حالتی از کینه دارد
دوست دارم
و بهای عشق ، دوست داشتن است
دوستت می دارم
ای كه بودن ات
مرگ را به تاخير
می اندازد....
دلبرا..!!!
پیش
وجودت
همه خوبان
عدمند
از آدمهای ...
پُر توقع فاصله بگیر ...
اینها حرمت مهرت را میشکنند ...
و مقیاست را به هم میزنند آنها حافظهی ...
ضعیفی دارند و خوبی را زود فراموش میکنند !
نازِ معشوق
ڪَــران است...
خریدن بلدے...؟
غزل از غـم بنـویسند... شنیـدن بلدے..؟
در میانِ همه خوبانِ جهان، باشی اڪَـر...
تو بڪَـو جُـز رُخِ دلدار
ندیدن..بلدی؟
♥️توکه نمیدانے
♥️درخیال توپیچیدن
♥️عجب هوایی دارد
امروز...
حواس شهر
پرت برف است
حواس من
اما،
هنوز درگیر گرمی دستان توست...💗
کاش تو به جای من بودی
تا می فهمیدی که دوست داشتنت
چه کار سخت و فرساینده ایست
کاش من به جای تو بودم
تا طعم این همه دوست
داشتن را می چشیدم💗
تـو را ...
از میـانِ تـمامِ ڪسانی ڪه
پشتِ نقابـے یڪ شڪل
و یڪ رنگ پنهان شده بودند ...
انتخاب ڪردم....
انتخابِ سـختے بـود...💗
خدا اگر بودم،
تو را به کسی نمیدادم
برای خودم بر میداشتم
و از کائنات
میزدم بیرون..💗
من تماشای تو میکردم وُ غافل بودم
کز تماشای تو، خلقی به تماشای مَنـنـد...
اما بیایید یک چیزی در گوشتان بگویم:
رفتن، نبودن، نباید زیاد طول بکشد.
نباید عادت شود.
نباید گذاشت دلتنگی به حد نهایت برسد.
نباید گذاشت دل به دلتنگی خو کند، یادش بگیرد و با آن کنار بیاید.
آدم نباید آنقدر برود و دور شود که از مدار جاذبهی کسانی که دوستش دارند خارج شود.
بگذارید در گوشتان بگویم:
آدمی که یک بار تا پای مرگ رفته باشد و برگشته باشد، دیگر از مرگ نمیترسد.
آدمی که یک بار تا سر حد مرگ دلتنگ شده باشد و زنده مانده باشد، دیگر از فقدان نمیترسد...
چشمهایت
چقدر ناگفته دارند
و من
پشت نگاه ات
چقدر سکوت میشوم
تا
دوست داشتن هایم
در سینه بمیرند
تا تو
برای صداهای شب
ممنوع ترین واژه ها را
بیدار کنی ...
تو را دوست دارم
نمیخواهم تو را با آب...
یا باد
با تقویم میلادی یا هجری
با آمد و شد موج دریا
با لحظههای کسوف و خسوف قیاس کنم
بگذار فالبینان
یا خطوط قهوه در ته فنجان
هر چه میخواهند بگویند
چشمان تو تنها پیشگویی است
برای پاسداری از نغمه و شادی در جهان...
مگه چند بار تویِ زندگی پیش میاد
ڪه آدم یه چیزی رو
عمیقاً بخواد ؟؟