پسرها بعد 10 دقیقه به تفاهم میرسند که روز جمعه برای تفریح کجا برن
.
.
.
دخترها بعد 4 ساعت بحث ،تفریحشون لغو میشه چون الهه به نسترن گفت :خرس
امروز یه پشه یه ربع بی حرکت
نشسته بود رو میز ناهار خوری
منم سریع زدم لهش کردم!!
بعد از چن دقیقه یه پشه دیگه اومد بالا سرم گفت:
بی وجدان اون معلول بوود
لامصب داغون شدم با حرفش
یارو ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﻣﯿﺎﺩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻏﺶ ﻏﺶ ﻣﯿﺨﻨﺪﻩ
ﻣﯿﮕﻦ:ﭼﯽ ﺷﺪﻩ؟
ﻣﯿﮕﻪ:رفتم مغازه اسگلشون کردم
میگن:چی کار کردی…؟
میگه:ﭘﻮﻝ ﺩﺍﺩﻡ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﺨﺮﯾﺪﻡ
مرد با کنایه به زن گفت چرا زنها ،
در هر کاری کمتر از مردها موفق می شوند
زن در جواب گفت برای اینکه خانم ها ،
خودشان زن ندارند تا در کارها کمکشان کند
اخه چرا با این موجودات حاضر جواب بحث میکنید
دیشب برق رفت، بابام گفت پاشو یه شمع روشن کن
گفتم نمیخواد وجودت خودش نوره،
.
.
.
یهو دیدم یه دمپایی پرت کرد طرفم و گفت؛ لایک، خوشم اومد
دختره رفته قصابی گفته :آقا جگر دارید ؟
قصاب گفته جگر سفید یا سیاه؟
.
.
.
دختره گفته رنگای دیگه کی میارید ؟
میگن قصاب پشم گوسفند و انداخته رو خودش فقط میگه بع بع...
تو کوچه موتوریه اومد دختره رو اذیت کنه
.
.
دویدم رفتم کمک فرار کرد پسره
یکم آب دادم دختره خورد حالش که جا اومد گفت شما پسرا همتون آشغالین، و رفت